تاریخ کوهبنان – کوهبنان https://kohbaanan.ir بام فرهنگی استان کرمان Wed, 17 Apr 2024 05:47:30 +0000 fa-IR hourly 1 https://kohbaanan.ir/wp-content/uploads/2021/08/cropped-favicon_1-32x32.png تاریخ کوهبنان – کوهبنان https://kohbaanan.ir 32 32 روستای ده علی (خرمدشت) https://kohbaanan.ir/%d8%b1%d9%88%d8%b3%d8%aa%d8%a7%db%8c-%d8%af%d9%87-%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%ae%d8%b1%d9%85%d8%af%d8%b4%d8%aa/ https://kohbaanan.ir/%d8%b1%d9%88%d8%b3%d8%aa%d8%a7%db%8c-%d8%af%d9%87-%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%ae%d8%b1%d9%85%d8%af%d8%b4%d8%aa/#respond Wed, 17 Apr 2024 05:30:15 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=2044 ده علی (کوهبنان)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کوهبنان در استان کرمان ایران است.

این روستا در دهستان خرمدشت قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۵۰۰ نفر (۲۰۰خانوار) بوده‌است.

 

جاذبه های روستای ده علی:

 

امامزاده_زیدبن_علی

امامزاده زیدبن علی «ع»

این امامزاده در دهستان ده‌علی (خرمدشت) که در ۲۸ کیلومتری شمال کوهبنان واقع است قرار دارد. امام زاده زیدبن علی با شش واسطه به امام علی‌(ع) می­رسد که عاقبت به دست جاسوسان خوارج در روستای ده­علی به شهادت رسید. بدنش در این روستا مدفون و سر مبارک او را در بم نزد حاکم آن­جا به طمع اخذ جایزه بردند و سرانجام در باغی دفن شد که امروزه زیارتگاه دوستداران اهل بیت (ع) در بم است.

 

حمام ده علی

حمام عمومی روستای ده علی از توابع کوهبنان کرمان نمونه ای از قدیمی ترین حمام های ایران است که با تبعیت از معماری سنتی این منطقه ساخته و اکنون چون گنجی در میان آوار فراموشی مدفون می شود.

دشت ریواس

دشت ریواس

هر ساله با آغاز فصل بهار، رویش گیاه ریواس در مسیر جاده روستای خرمدشت به سمت شهر کوهبنان آغاز می شود و منطقه وسیعی از بیابان های خرمدشت را در بر می گیرد و موجب می شود بی بدیل ترین مناظر و چشم اندازهای بکر و طبیعی در این مسیر به وجود آید.

 

قلعه بزرگ ده علی

قلعه تاریخی ده علی

قلعه ده علی مربوط به دوره صفوی است و در شهرستان کوهبنان، بخش مرکزی، دهستان خرمدشت، روستای ده علی واقع شده و این اثر در تاریخ ۷ اسفند ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۱۴۹۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

 

خانه آلطه ده علی خرمدشت

منزل آل طاها در دهستان خرمدشت

تعزیه ده علی

تعزیه خوانی عاشورا

تعزیه خرمدشت

عزاداری سنتی اهالی دهستان خرمدشت

عزاداری ده علی خرمدشت

 

 

]]>
https://kohbaanan.ir/%d8%b1%d9%88%d8%b3%d8%aa%d8%a7%db%8c-%d8%af%d9%87-%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%ae%d8%b1%d9%85%d8%af%d8%b4%d8%aa/feed/ 0
روستای صخره ای درگزک (درب گسک) https://kohbaanan.ir/%d8%b1%d9%88%d8%b3%d8%aa%d8%a7%db%8c-%d8%b5%d8%ae%d8%b1%d9%87-%d8%a7%db%8c-%d8%af%d8%b1%da%af%d8%b2%da%a9-%d8%af%d8%b1%d8%a8-%da%af%d8%b3%da%a9/ https://kohbaanan.ir/%d8%b1%d9%88%d8%b3%d8%aa%d8%a7%db%8c-%d8%b5%d8%ae%d8%b1%d9%87-%d8%a7%db%8c-%d8%af%d8%b1%da%af%d8%b2%da%a9-%d8%af%d8%b1%d8%a8-%da%af%d8%b3%da%a9/#respond Fri, 12 Apr 2024 08:50:28 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=2022

مشخصات روستای تاریخی درگزک کوهبنان

روستای درگزک (dare gazak) در فاصله ۱۲ کیلومتری غرب و جنوب غربی کوهبنان قرار دارد و به خاطر راه ارتباطی خاکی اش، ناشناخته باقی مانده است. این روستای تاریخی پر از خانه های دستکند است که در دل کوه ایجاد شده اند و البته خانه های کاهگلی با سقف های گنبدی زیبا. همین جذابیت ها هم بوده که با وجود سختی راه و کمبود امکانات مقصد، هر سال پای صدها توریست داخلی و خارجی را به درگزک باز کرده. برج های مشرف بر راه ارتباطی روستا نشان می دهد که این روستا در دوره ای اهمیت سوق الجیشی داشته و دیده بان ها از آن محافظت می کردند. باستان شناسان هم نمونه هایی از ریزابزارها و تیغه های پشته دار سنگی در این روستا پیدا کرده اند که از نوع خراشنده بوده اند. این یعنی عمر روستای درگزک به دوره نوسنگی می رسد.

بازدید گردشگران از روستای درگزک

زمان مناسب بازدید روستای تاریخی درگزک کوهبنان

بهترین زمان سفر به کرمان و این جاذبه گردشگری، اوایل بهار و فصل پاییز است.

طبیعت روستای درگزک

ویژگی‌ها روستای تاریخی درگزک کرمان

در سفر به «درگزک» می توانید از یک دیدنی منحصر به فرد دیگر هم دیدن کنید که شاید نمونه اش را هیچ جای دیگر کشور پیدا نکنید. یک آکواریوم طبیعی وسط زمین! حالا که درباره قدمت این روستا گفتیم، بد نیست بدانید که کوهبنان هم به دلیل همین برج های مراقبت که نمونه اش را در «درگزک» می بینید، به این نام معروف شده. چون واژه کوهبنان از واژه کوهبانان می‌آید و از آنجایی که بلندترین نقطه مرزی کرمان، کوهبنان است، در زمان قدیم افرادی از طرف حاکمان مأمور می‌شدند در بالای کوه مستقر شده و دیده‌بانی انجام دهند. آن گروه را کوهبانان می‌نامیدند و محلی که آنها در آن به کوهبانی می‌پرداختند را کوهبنان نامگذاری کردند.

برج تاریخی روستای درگزک

روستای درگزک با خانه‌های کنده‌کاری شده در دل کوه و خانه‌های کاهگلی با سقف‌های گنبدی زیبا، جاذبه‌ای است که توجه گردشگران زیادی را به خود جلب می‌کند. این جاذبه‌های طبیعی و فرهنگی همچنین باعث شده تا هر سال صدها گردشگر داخلی و خارجی از این منطقه بازدید کنند.

برج‌های مشرف بر راه ارتباطی نشانگر اهمیت این روستا در گذشته بوده و دیده‌بان‌ها از آن مراقبت می‌کرده‌اند. باستان‌شناسان نیز از نمونه‌هایی از ریزابزارها و تیغه‌های پشته دار سنگی از دوره نوسنگی را در این روستا پیدا کرده‌اند. این نشان می‌دهد که روستای درگزک به دوران نوسنگی باز می‌گردد و دارای یک تاریخچه بسیار باستانی است که بازدیدکنندگان را به دوران‌ گذشته می‌برد.

کوهبنان یکی از مناطق مهم و نمونه گردشگری استان کرمان است که در سالیان دور، شهری بزرگ و پرجمعیت با دروازه ها، حمام ها و کاروانسراهای بزرگ بوده و به عنوان یکی از نقاط مهم راه کویری کرمان، بسیاری از کاروان های حامل کالا به مقصد هند از آن عبور می کرده است. مروری بر تاریخ این دیار بیانگر این است که کوهبنان در طول تاریخ همواره محل گشت و گذار سیاحان و جهانگردان خارجی همچون آلفونس گابریل و مارکوپولو بوده و آنها در سفر نامه های خود از عظمت و شکوه سحرکننده شهری بزرگ با جاذبه های گردشگری، مناظر بدیع و هوایی بهشتی نام برده اند که با اهمیت ترین شهر ولایت کرمان بوده است. این شهر تاریخی از جاذبه های طبیعی بسیار زیبایی همانند مناطق خوش آب و هوای بن در، دره هود، سرآسیاب، روستای تاریخی افزاد و آثار و بناهای تاریخی متعددی بهره می برد.

]]>
https://kohbaanan.ir/%d8%b1%d9%88%d8%b3%d8%aa%d8%a7%db%8c-%d8%b5%d8%ae%d8%b1%d9%87-%d8%a7%db%8c-%d8%af%d8%b1%da%af%d8%b2%da%a9-%d8%af%d8%b1%d8%a8-%da%af%d8%b3%da%a9/feed/ 0
نظر مورخان و سیاحان در مورد کوهبنان https://kohbaanan.ir/%d9%86%d8%b8%d8%b1-%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%ae%d8%a7%d9%86-%d9%88-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%ad%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%af-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/ https://kohbaanan.ir/%d9%86%d8%b8%d8%b1-%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%ae%d8%a7%d9%86-%d9%88-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%ad%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%af-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/#respond Tue, 19 Mar 2024 09:00:29 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1978 افضل الدین ابوحامد کوهبنانی در کتاب عقدالعلی از کوهبنان بنام کبینان(Cobinan) یاد شده است و چنین آمده که چون شهر در میان کوه بنا شده ، این دیار به کوهبنان مشهور گردیده است .

اما به گفته اکثر بومیان این منطقه ، چون بلندترین نقطه مرزی ایالت کرمان به حساب می آمده ، در گذشته افرادی از طرف حکومت وقت مامور می شدند تا در بالای کوه مستقر گردیده و اطلاعات لازم جهت امنیت منطقه را به مرکز برسانند و لذا آنان را کوه بانان می گفتند که به مرور نام این محل را کوه بنان گذاشتند.

محمد ابن احمد شمس الدین مقدسی در کتاب احسن التقاسیم از کوهبنان به نام کوه بیان یاد می کند و می نویسد: از کوه گرفته تا بیابان شصت فرسنگ، با گنبدها و آب انبارهای بسیار …

کوهبنان، کوبینان، کوبنات، کوبنای، کهبنان، بیان، کوهستان، کهستان، کوبیان و کوکیان اسامی است که در گذشته به کوهبنان اطلاق می شده است.

چگونگی پیدایش و قدمت تاریخی

کوهبنان عمری طویل به قدمت تاریخ کرمان دارد ، به گونه ای که باستان شناسی ، به نام ارهوکریده در شرق کوهبنان نزدیکی های تخت امیر، مجموعه ای از ابزار و آلات اواخر دوران میان سنگی و دوران نوسنگی که در میان آنها تکه های سنگ سه پهلوی ساییده شده که شیشه را خط می انداختند، را کشف کرده که این تکه های سنگ وسیله صید برای بشر دوران میان سنگی محسوب می شده است.

هم چنین در اطراف این شهر باقیمانده هایی از قلعه قدیمی و کتیبه ای که در سنگ حجاری شده بود، دیده شده است و علاوه بر آنها تختی که عوام آن را تخت لطیف شاه می نامند، وجود دارد و چشمه گبری نیز یادآور مهاجرت زرتشتیانی است که بعد از حمله اعراب به ایران به این محل پناه آورده اند.

با مطالعه ی تاریخ کرمان در دوران هخامنشی در می یابیم که کوهبنان به تبع آبادی و عمرانی که کرمان حاکم بوده، شهری آبادان و گذشته ای با افتخار داشته که بعدها مأمن عرفا، صاحبدلان و اولیاء حق و مجمع ارباب ذوق و معرفت بوده است و به گواه اسناد و مدارک تاریخی بر اثر موقعیت خاص جعرافیایی، از نواحی عارف پرور به شمار می رفته است.

کوهبنان از آنجا که نقطه مرزی بین کرمان و یزد بوده، گاهی زیر نفوذ یزدی ها بوده و در دورانی نیز تحت تسلط حکمای کرمان و روزگاری نیز حکومت مستقل داشته و در برهه هایی از زمان هم میزبان سیاحان، محققین و جهانگردان داخلی و خارجی بوده است. با این تفاسیر به شهادت و گواهی مدارک تاریخی موجود، کوهبنان را می توان تا قرن پنجم هجری همانند سایر بلاد و مناطق گواشیر، دیاری خرم و عمران به حساب آورد و تا قرن چهارم به عنوان شهری کوچک که دارای مسجد و دو دروازه و حمام و کاروانسرا و… بوده، دانست.

محمد ابن احمد شمس الدین مقدسی کوهبنان

در این قرن اولین مطالعات مکتوب درباره کوهبنان به قلم محمدبن احمد مقدسی در کتاب  «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم » آورده شده است. مقدسی کوهبنان قرن چهارم هجری را چنین به تصویر می کشد:«کوهبنان: کوچک است و دو دروازه و یک ربض دارد . گرمابه ها و خانه ها دارد . جامع نزدیک دروازه است . باغ ها شهر را فراگرفته اند، کوه نزدیک آن است ، بازار کوچک و …» بازار قرن چهارم کوهبنان به گفته محقق ، بیت المقدس کوچک بوده ، به گونه ای که آخرین منزلگاه زائرین مشهد و مسافرین نقاط دیگر قبل از ورود به کویر بی آب و آبادی به شمار می آمده و مسافرین ره توشه خود را در این شهر تدارک می دیدند.

 

وجود توتیا در کوهبنان بر اهمیت و ارزش بازار آن افزوده زیرا سرمه سوغات مسافرین این شهر محسوب می شده و از نظر درمانی نیز کارآیی داشته است. کوهبنان تا زمان سلسله سلاجقه وضعیتی نسبتاٌ آرام و بدو ن دغدغه داشته اند تا اینکه اوضاع آشفته و نابه سامان کرمان دامنگیر کوهبنان می شود و آن را تحت الشعاع خود قرار می دهد و به نحوی که قتل دانشمندان ، فضلا و وزرا که در این ایام سنت شده بود و خصوصاً قحطی در سال (577 هـ 1181 م) طاقت هر کرمانی را طاق نموده و موجب مهاجرت و جلای وطن کرمانیان خصوصاً عالمان و عارفان می گردد.

در قرن هفتم کوهبنان یک منطقه نظامی و سوق الجیشی برای کرمان بوده است زیرا همانگونه که در وجه تسمیه این شهر آمده از طرف حکومت وقت (قراختاییان) عده ای بعنوان نگهبان که ضامن امنیت کرمان بوده اند در این ناحیه گشت زنی می کردند و تامین امنیت می نمودند و از آن جاییکه این دیار مشرف بر منطقه بوده، محلی مناسب برای دیده بانی محسوب می شده است.

 

احمدعلی خان وزیری در تاریخ کرمان در مورد کوهبنان می نویسد:

«محصول این بلوک بیشتر گندم و جو و پنبه و روناس است خربزه و هندوانه و پیاز و سیر و چغندر به قدر مصرف مردمش دارد. بعضی از سکنه این بلوک گوسفند دارند. کشک خلال که به بعضی از ولایات ایران می برند از این بلوک است. خود آبادانی کوبنان بد نیست. قلعه بزرگی توسط مرحوم رضاقلی خان کوبنانی – که از بنی اعمام زادگان مرحوم شاهرخ خان افشار بود_ در آنجا ساخته و عمارات عالیه بنا نموده، یومنا هذا آن بناها منهدم گردیده ولی حمام و مسجد معموری دارد.

 

سمکویه و آسفیج دو قریه از قراء آنجاست بر کنار صحرای لوط واقع است. عدد نقوس این بلوک 6750 نفر مردمش فلاح و گوسفند دارند تفنگچی خوب هم در اینجا بسیار است. چون غالب اوقات با بلوچیه سیستان که از راه لوط به جهت قطع طرق و غارت اموال زوار مشهد و قوافل خراسان می آمدند قتال و جدال کرده اند از رسوم جنگ اطلاع دارند.

 

معارف این بلوک رضاقلی خان نامی از بنی اعمام زادگان مرحوم شاهرخ خان افشار – که مدتی بر همه کرمان استیلا داشت و حسب الامر سیدابوالحسن به جهت نظم بعضی از بلوکات کرمان و تسخیر بلوچستان با یک هزار نفر سواره و پیاده متجاوز مأمور گردید – پس از ورود به بلوک کوشک، علی مردان خان نام از طایفه میرشکار کوشکی که در آن وقت رئیس آن بلوک بود استقبال سردار کرده ، او را با چند نفر از مخصوصان به قلعه آنجا برد و به زخم گلوله اش بکشت.

 

رضاقلی خان را چند پسر بود: ارشد از همه رشیدخان که غالب عمرش را به تعدیل الواح و نوشتن و نیز نجات و طلسمات گذرانید، دراواخر عمر، حسب الامر مرحوم ابراهیم خان ظهیرالدوله ، کوتوال قلعه بمپور شد و در آنجا بمرد. این زمان اولاد و اولاد زادگان رضاقلی خان بسیارند، رجال آنها از یک صدنفر متجاوز ، بیشتر آنها بی سامان و پریشان اند و غالب در کوبنان منزل دارند و بعضی در قراء بلوک زرند متوطن اند.

آقااسداالله نسبت به سایر نبایر رضاقلی خان روزگارش بهتر می گذرد و بعضی اوقات از جانب ایالت کرمان متوجهات کوبنان به او محول است. «اولین سیاح خارجی که ازکوهبنان دیدن کرد مارکوپولو است که سفرنامه مشهوری بنام او نام گذاری شده و اکثر سیاحان به خاطر اینکه در این سفرنامه بیش از اندازه از کوهبنان تعریف و توصیف شده به این دیار آمده اند.

 

وزیری:  انار و کوبنان و زرند و گواشیر و راور و خبیص و بردسیر و راین و ساردویه و بم و نرماشیر ز اقلیم چهارم، در همه جای این کوه که بر طول کرمان می گذرد آبادانی و باغات و زراعات و محل مرتع ایلات و حشم است. آنچه از این کوه در محال شهربابک واقع است کوه راویز و میمند گویند و آنچه در خطه سیرجان است پاریز و سوخته چال نامند و آنچه در اقطاع باشد کوه شاه و سنگ عشق خوانند و هر چه در محال ساردویه است بهر آسمان و رمان و بارچی و لری نام دارد و آنچه در شرقی جیرفت است جبال بارز معروف است ،آنجا که بخاک بلوچستان می رسد کوه نمداد گویند.

هر قطعه این کوه بهر سمت که هست اسمی علیحده دارد خوفاً لاطناب عرض نشد. انصافاً جبلی مبارک و بسیار خیر است، بیشتر آبادانی بلوکات طرفین این کوه از آن است و تقریباً یکصد رودخانه معروف از چشمه سارهای این کوه جاری می شود و از هر رودی چندین بند بسته و دهات معتبر دارد ، هر یک به جای خود انشاءاالله مسطورخواهد شد. کوهبنان در سی و پنج فرسخی کرمان واقع شده از قصبات قدیم کرمان است و مقدسی نام این ناحیه را کوه بیان نوشته است.{1}

 

عِقدالعلی ص 73 می نویسد: از نواحی بردسیر کوبنانست که از آنجا توتیا خیزد و به همه جهان از آن جا نقل کنند. عقیده برخی بر این است که نام آن مرکب از دو کلمه کوه و بنان (که پسته کوهی و بنه باشد) مرکب شده است.

 

در زمان قاجار، زین العابدینی شیروانی، کوهبنان را بسیار ستوده است. {2}

 

در تذکره مناقب شاه ولی اثر عبدالرزاق کرمانی (911 هجری) آمده است: کوبنان مدفن قطب الاولیا و الوطلین شیخ برهان الدین محمد کوبنانی (صاحب کتاب سواطع البرهان فی مطالع العرفان و الوایح البرهان الی اللوامح التیان) و مولد و موطن محدث و متکلم بزرگ ، شمس الائمه کوبنانی شارح صحیح بخاری و مواقف و شرح مختصر قاضی است و …

 

شاه نعمت االله ولی مدت چندین سال در این شهر اقامت داشته و تنها فرزندش خلیل االله را به مناسبت ولادت در جوار بارگاه شیخ برهان الدین در سال 775 هجری، برهان الدین لقب داده است. وی همچنین از شرف کوهبنانی ، ابوحامد معروف به افضل کرمانی (به دلیل اقامت طولانی در این شهر) ، شیخ تقی الدین فوزی، شیخ محمد حاجی و … به عنوان مشاهیر و عرفای بنام به این شهر انتساب دارند در محلی که شیخ برهان الدین مدفون است سابقاً آثار قبور بسیاری از عرفا و بزرگان مشهود بوده که متاسفانه اکثر آن قبور توسط دنیا پرستان و جاهلان به طمع سنگهای مرمر و یافتن گنج، در گذشته ویران وتخریب گردیده است.

مقدسی از محققان قرن چهارم در «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» از کوهبنان به عنوان شهری کوچک که دارای 2 دروازه، حمام ها و کاروانسراها و … است یاد کرده است وقتی از سرزمین کرمان سخن می گوید، شهرهایی از جمله زرند و کوهبنان را جزو کوره بردسیر (شهر کنونی کرمان) آورده است.{3}

مقدسی محقق ایرانی می گوید کوهبنان دویست سال قبل از مارکوپولو هم شهری بوده و فعلاً شهری کوچک است که در آن چشمه های آب گرم و مهمانسرا وجود دارد.

وزیری در جغرافیای کرمان می نویسد: «شمالی ترین دهستان زرند، کوهبنان است که در مرز کرمان و خراسان و یزد قرار دارد. در سمت شرقی آن، قریه گوجهر قرار دارد که در زمان صفویه به خاطر معادن سرب و فازهر شهرت داشته است. هوای این دهستان به سبب اتصال به صحرا، مایل به گرمی و درکمال اختلاف است. مگر قریه کوبنان که به خاطر اتصال به کوهستان زرند، خوش آب و هواست».{4}

یاقوت حموی محقق دیگر ایرانی می نویسد کوهبنان برجی است برای کرمان که سال ها این حالت را داشته و بهاباد از توابع آن است که از این دو محل (کوهبنان – بهاءباد) توتیا تهیه می شده و به تمام دنیا عرضه می گردیده است.

یاقوت حموی در کتاب خود “معجم البلدان” از بهاباد و توتیای معروف آن یاد کرده و از صادرشدن آن به دیگر ممالک خبر داده است : « بهاباذُ. بالفتح. من قری کرمان. فیها و فی قریة اُخری یقال لها کوبیان یعملُ التوتیا و یحمل اِلی سائر البلدان»

«بهاباد از قریه های کرمان است که در آن و قریه ی دیگر که به کوبیان می گویند (کوهبنان) توتیا به عمل می آید و به دیگر ممالک صادر می شود».

آلفونس گابریل کوهبنان

 آلفونس گابریل محقق و پزشک اتریشی که سه بار به ایران سفر کرده، خود مسیر جهانگرد ونیزی (مارکوپولو) را در کویر لوت و ازجمله بهاباد پیموده و در کتاب “تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران” راه جهانگرد ونیزی را از کوهبنان به بهاباد و از آنجا به طبس رسانده و گوید چون خود در بیابان یزد سفر کردم، صدق گفتة مارکوپولو بر من ثابت شد.

آلفونس گابریل در مقاله دیگری به تفصیل موضوع را مورد بررسی قرار داده و راه ونیزی را از کرمان به کوهبنان، از آنجا به بهاباد و از بهاباد به طبس و از آنجابه بشروئیه و تون رسانده است.{5}

شهر کوهبنان به تولید و صدور سنگ سرمه موسوم به توتیا (اکسید روی) مشهور بوده و مارکوپولو و ابوالقاسم کاشانی، اطلاعات نسبتاً مفصلی از چگونگی تهیه آن داده اند. سرب نیز از کانی هایی است که در این منطقه وجود داشته و مارکوپولو از آن خبر داده است.{6}

 

علاوه بر موارد فوق کوهبنان از روزگاران کهن مأمن صاحبدلان و اولیاء حق و مجمع ارباب معرفت بوده و به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و دارا بودن آسمانی زیبا و پرستاره در هنگام شب ، از نواحی عارف پرور کرمان محسوب می شده است.

 

ارهوکیده استاد باستان شناس می نویسد: در مشرق کوهبنان نزدیک های تخت امیر مجموعه ای از ابزار و آلات اواخر دوران میان سنگی و دوران نوسنگی بدست آمده که وسیله صید برای بشر آن دوران بوده است

 

استوارت می نویسد خیلی برایم جالب است که درباره کوهبنان بشنوم و یا این محل را ببینم زیرا مارکوپولو از آن به منزله یکی از آبادی های بزرگ سرراهش یاد می کند.

 

پانتز راه مارکوپولو را از طرف غرب کوهپایه به کوهبنان نوشته که اکثر محققین آنرا رد کرده اند.

 

پوتینگر سیاح انگلیسی درباره آب شور این نواحی و جلگه های پوشیده از نمک آن چنین می نویسد «ما از یک رودخانه آب شور گذشتیم عمق رودخانه بقدری بود که تا زانوی اسب می رسید طرفین رودخانه را تا مسافت چندین صدمتر یک قشر ضخیم نمک مانند قشری برف منجمد پوشانده بود» «تمام کوه های قهستان سرشار از مواد معدنی است در چند نقطه، جویها و استخرهای شور دیده می شود که روی آن را کفی شبیه به نفت و یا قیرمایع قرار گرفته است و این مواد از جنس همان چیزهایی است که نزدیک بحر خزر یافت می شود. از خواص نمک های این نواحی معلوم می شود که باید دارای سولفات دومنیزی باشند و رنگ سبزی هم که منصف مشاهده نمود ممکن است محلولی از سولفات آهن باشد.» {7}

 

توماچک از راهی که مارکوپولو نوشته بود به کوهبنان آمده است.

سون هدین سیاح بزرگ سوئدی که در سال 1906م از ایران دیدن کرده راه مارکوپولو را از جزیره هرمز به کرمان – کوهبنان – طبس سبزوار و مشهد می داند.

سر پرسی سایکس در کتاب ده هزارمایل در ایران می نویسد: تقریباً قطعی است که مارکوپولو آخرین تجربیات ناگوارش را از طبس 150مایلی کوهبنان داشته است.

سر آلبرت هوتم شیندلر ایران شناسی بود که راه مارکوپولو را از کرمان به کوهبنان تأیید کرد.

فرانشی در سال 1941 مقاله ای درباره کوهبنان نوشت و چنین بیان داشت که کوهبنان فعلی آن کوهبنان زمان مارکوپولو نیست و نمی تواند آن شهری باشد که مارکوپولو با آن همه اهمیت از آن یاد کرده است.

 

گلداسمیت راه مارکوپولو را ازکرمان به کوهبنان، راه زرند می داند که از کوهبنان به طرف طبس ادامه می یابد.

 

مارکوپولو سیاح ونیزی در سفرنامه مشهور خود علاوه بر صنعت توتیا از آهن و فولاد بسیار این منطقه یاد کرده و به صنایع دستی از جمله آینه های بزرگی که در بازار شهر به فروش می رفته اشاره نموده است. مارکوپولو این ناحیه را دیده و در یادداشتهای خود بنام کوبینام Cobinam از آن یاد می کند. «کوبینام» شهر بزرگی است که ساکنان آن مسلمان هستند. آهن و آنتیموان و آندانیکوم در آنجا زیاد هست. مردم آینه های بزرگی از فولاد صیقلی شده می سازند معادن آنتیموان و روی نیز در این نواحی یافت می شود از این مواد توتیا بدست می آورند. توتیا دوای خوبی برای چشم است و آن را به این طریق تهیه می کنند: تکه های سنگ معدنی و خاک های مخصوصی که در این ناحیه استخراج می شود را داخل کوره های داغی می گذارند و بالای کوره یک شبکه آهنی که میله های آن خیلی به هم نزدیک است قرار داده پس از چندی بخار متصاعد از سنگ معدنی به این میله ها چسبیده و چون سرد می شود سخت می گردد این همان ماده توتیا است و بقایای سنگ معدنی که بخار نمی شود همچنان در ته کوره باقی می ماند.

مارکوپولو جهانگرد مشهور ونیزی در جریان سفر تاریخی خود از ونیز تا چین، از بهاباد گذشته و به طبس رفته است. مسیر مارکوپولو که به “راه مارکوپولو” شهرت دارد از تمام مشرق ایران می گذرد. او از هرمز بطور مستقیم از طریق کرمان به کوهبنان رفته و از آنجا به بهاباد و طبس، سپس به منطقه بین سبزوار و شاهرود در شمال می رود. {8}

پس از بیرون آمدن از کوبیام باید هشت روز در بیابان بی آب و علف خشکی طی طریق نمود هیچگونه گیاه در این بیابان نیست و اگر آبی پیدا شود تلخ است بنابراین مسافران مجبورند آب لازم را با خود حمل کنند اغنام و احشام ناگزیر هر آبی را که پیدا شود می آشامند ولی برای اینکه مزه آن تا اندازه ای قابل تحمل باشد صاحبانش کمی آرد با آن مخلوط می کنند.

پس از هشت روز به ایالات تیموکن یا تیموچن که در مرزهای شمالی ایران واقع است و دارای شهرها و قلاع مستحکم است می رسیم در اطراف این محل دشت وسیعی که درخت مخصوصی به عمل می آورد موسوم به درخت آفتاب که عیسویان آن را درخت خشک وبی ثمر (Arbor secco) می نامند درختی است بلند و قطور برگهایش در قسمت بالا سبز و در قسمت زیر سفید، میوه آن کبسول و یا گلوله ای است شبیه به میوه شاه بلوط ولی در این کبسولها میوه ای وجود ندارد چون آن خیلی محکم و رنگش متمایل به زردی است هیچ نوع درخت دیگر تا صد میل در اطراف دیده نمی شود.

ساکنان محل می گویند که در این ناحیه جنگ سختی میان اسکندرشاه مقدونیه و داریوش درگرفت. درخت Arbor secco چنانچه نویسندگان دوره های بصر نوشته اند باید از نوع درخت چنار باشد صفت Seccoممکن است از این جا آمده باشد که وقتی میوه را به طمع گوشت و یا مغز آن باز می کنند چیزی جز چند دانه خشک و بی مزه در آن نمی یابند.{9}

شهر کوبیام Kobiam همان شهری است که : رانویل Ranuille آنرا کبیس Kabis ، ادریسی Edrisi آن را جابیس chebis ، ابن حقول Ebnhaukel آنرا خبیس  Khebis ، و پوتینگر Pottiger آنرا خوبیس Khubis نامیده اند ابن حوقل می گویند (خبیص) شهری است که در کنار بیابان با مجاری آب و درختان خرما بعد از آن و پس از طی یک منزل تا چشم تان کار می کند به جز زمین خشک بایر و ویرانی دیگر نمی بینید.

پوتینگر می گوید: وقتی بود که این قسمت آباد بوده و از طرف سیستان مامورینی بنام بیگلر بیگی به آن جا فرستاده می شد اما حالا ویران است و ساکنان آن از راه راهزنی و چپاول کاروان ها امرار معاش می کنند.

 

یول می گوید ما می توانیم مطمئن باشیم، کوهبنان حالا آنطور نیست که بتوان از آن بنام شهری بزرگ یاد کرد.

 

منابع:

کتاب تاریخ فرهنگ محلی کوهبنان نوشته فاطمه بیگم روح الامینی

1- احسن التقاسيم مقدسي ص 462

2- بستان السياحه ص 471

3- احس التقاسيم (مقدسي) ص 717

4- جغرافياي وزيري ص 184

5- شـهداد و جغرافياي تاريخي دشت لوت، احمد مستوفي، تهران، مؤسسه جغرافيا، دانشگاه تهران، ،1351 ص 178 (به نقل از كتاب سيدعلي رضوي بهابادی)

6- ماركوپولو سفرنامه ص 51

7- – سفرنامه ماركوپولو ترجمه حبيب ا… صحيحي با مقدمه جان ماسفيلد چاپ سربي تهران سال چاپ 1350

8- كويرهاي ايران، سون هدين، ترجمه پرويز رجبي، تهران، انتشارات توكا، 1355

9- ماركوپولو سفرنامه ص 48

 

]]>
https://kohbaanan.ir/%d9%86%d8%b8%d8%b1-%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%ae%d8%a7%d9%86-%d9%88-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%ad%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%af-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/feed/ 0
دست نوازشگر بر تیمچه ای که تاریخ آن در حال پاک شدن بود https://kohbaanan.ir/%d9%85%d8%b1%d9%85%d8%aa-%d8%aa%db%8c%d9%85%da%86%d9%87-%d8%b9%d9%84%db%8c%d8%ae%d8%a7%d9%86/ https://kohbaanan.ir/%d9%85%d8%b1%d9%85%d8%aa-%d8%aa%db%8c%d9%85%da%86%d9%87-%d8%b9%d9%84%db%8c%d8%ae%d8%a7%d9%86/#respond Wed, 03 Jan 2024 20:56:20 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1938 اين بنا يکی از شاخص ترين آثار تاريخی شهرستان کوهبنان است ونشانه هايی از بزرگای مردم با اصالت کوهبنان را در خود جای داده و فرهنگ ،ذوق، سليقه،تفکر وعشق کوهبناني ها را در نظر هر بيننده ای به رخ ميکشد،اين مکان زمانی محل تجارت و تبادل فرهنگ و آداب ورسوم مردمان اين ديار فاخر بوده است.

تیمچه علیخان بعد بازسازی

بنایی ساخته شده از خشت و گل ، آجر و گچ…که دارای پلان مستطیل شکل می باشد.

بازسازی آثار باستانی کوهبنان

در وسط این بنا،راسته تیمچه قرار دارد که راه ورودی به حجره ها محسوب می شود.
در سمت راست تیمچه،۷حجره شامل کوزه فروشی،نانوایی،کفاشی،خشکبار و… و در سمت چپ حجره هایی چون قنادی،عطاری،رنگرزی و… بوده است.

تیمچه علی خان کوهبنان

تزئینات به کار رفته در این بنا از آجر می باشد،
این مرکز تجاری که روزگاری قسمتی از مایحتاج مردم کوهبنان و میهمانانش را تامین میکرده توسط عليخان ساخته شده است.

تیمچه علیخان بعد از مرمت

این اثر تاریخی در خیابان آیت الله طالقانی شهر کوهبنان قرار دارد.

تیمچه علیخان کوهبنان

تیمچه علیخان

مرمت تیمچه علیخان

گزارش : مهدی زینلی

سمن نو اندیشان سرزمین چماه کوهبنان

]]>
https://kohbaanan.ir/%d9%85%d8%b1%d9%85%d8%aa-%d8%aa%db%8c%d9%85%da%86%d9%87-%d8%b9%d9%84%db%8c%d8%ae%d8%a7%d9%86/feed/ 0
نیم نگاهی به کتاب سفرنامه «مارکوپلو» https://kohbaanan.ir/%d9%86%db%8c%d9%85-%d9%86%da%af%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%a8%d9%87-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%b3%d9%81%d8%b1%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d9%85%d8%a7%d8%b1%da%a9%d9%88%d9%be%d9%84%d9%88/ https://kohbaanan.ir/%d9%86%db%8c%d9%85-%d9%86%da%af%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%a8%d9%87-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%b3%d9%81%d8%b1%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d9%85%d8%a7%d8%b1%da%a9%d9%88%d9%be%d9%84%d9%88/#respond Fri, 08 Dec 2023 08:59:58 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1930 کوچه بن بست

نیم نگاهی به کتاب سفرنامه «مارکوپلو»؛ جهانگرد ونیزی
اگر از کویر می گذری…

به قلم میر سید عباس روح الامینی

مردم کرمان و به تبع آن، مردم کوهبنان باید مارکوپلو را خوب بشناسند. کوهبنانی ها سنگ تمام گذاشته خیابانی را به نام او نامگذاری کرده اند. نوشته اند: گذر مارکوپلو و مجسمه او را در میدان شهر نصب کرده اند. مجسمه دوربین دریانوردی در دست دارد. آن زمان نباید این دوربین وجود داشته باشد! آیا هنگامی که مارکوپلو وارد کوهبنان آن روزگار شد، حدس می زد؛ روزگاری مردم خوب شناس کوهبنان مجسمه اش را در مدخل شهر نصب می کنند اما کمتر جوانی سفرنامه اش را خوانده باشد. سعدی گفته است: «جهان دیده بسیار گوید دروغ» اما جهانگرد هر چه در مورد کوهبنان و کرمان گفته است با تاریخ همخوانی دارد. وظیفه ماست که از او یاد کنیم.

مارکو در سال 1254 میلادی در خانواده ای سوداگر در بندر ونیز در شمال ایتالیا به دنیا آمده است. خدا قسمت کند ونیز را ببینیم، می گویند؛ شهری است روی آب و به جای تاکسی، قایق ها مسافران را جابجا می کنند. این مرد که 762 سال پیش زندگی را آغاز کرده است در آن شرایط سخت و ناامنی به ایران سفر می کند. از راه تبریز و یزد و کرمان به بندر هرمز می رسد و دوباره از صحرای نمک می گذرد و به کرمان می آید و به بدخشان می رود و بعد چین و سرانجام به زادگاهش ونیز می رسد.

در آن زمان یعنی هفتصد سال پیش هر مسافری می بایست پول و سکه و نان و آب و مرکب همراه خود داشته باشد و لذا دزدان می دانستند که این مسافر خارجی سکه دارد اما یکبار او در سفرنامه اش از ناامنی و دزدها خبر نداده است. در روزگاری که یک حکومت مرکزی قدرتمند در ایران نبوده و مغول ها حاکم بودند که خودشان عامل اصلی ناامنی بودند، نمی توان ادعا کرد که این جهانگرد در سایه امنیت حکومت سفر کرده است.

آنچه که باعث شده است مانند امروز که روز روشن در برابر دوربین ها از بازنشستگان سرقت می کنند ، او با سلامت از این همه روستا و کویر و شهر گذشته است. این را باید به حساب قدرت ایمان مردم نوشت. هنوز هم ته مانده این ایمان را ماهواره ها و اینترنت در کوهبنان جارو نکرده اند و هنوز هم درجه امنیت کوهبنان حداقل در مورد مسافر بالاست. مردم با ایمانی که داشتند از فرد غریب سرقت نمی کردند برعکس امروزی ها که دنبال مسافر غریب می گردند! قصد مارکوپلو مانند بسیاری از جهانگردان غربی سوداگری و تجارت است و شاید هم ماموریت سیاسی و نظامی و مذهبی هم داشته است. از یزد که بیرون می آید هفت روز از جلگه ها می گذرد که تنها در سه نقطه آبادی می بیند.

تامین غذا و علوفه برای جبران کار سختی است که از عهده آن برآمده است و بعد از هفت روز به کرمان می رسد که باید روزی هفتاد کیلومتر رفته باشد که عدد بالایی است. نوشته است در کرمان سنگ گرانبهایی به نام فیروزه است که در کاوش کوهها به دست آمده است. نوشته است در کرمان زین و یراق، مهمیز، دهنه، لگام اسب شمشیر و کمان  می سازند. دختران کرمانی پارچه های ابریشمی را با ظرافت بسیار در هر رنگ به اشکال حیوانات و پرندگان می بافند و نیز پرده های بسیار زیبا برای خانان و سرداران تهیه می کنند.

این پرده ها آنقدر زیباست که دیدنشان انسان را جادو می کند. در کوهستان ها شاهین هایی زندگی می کنند که قوی ترین پرندگان دنیا هستند. آن ها از قوش های شکاری کمی کوچک تر هستند. در روی سینه و زیر دم لکه های قرمزرنگی دارند.

در سال های آخر قرن نوزدهم جهانگردانی که به کرمان آمدند نوشته اند؛ دیگر از فیروزه خبری نیست. می گویند دو معدن فیروزه نزدیک شهر بابک و پاریز بوده که سیل هر دو را نابود کرده است. در سفرنامه مارکوپولو آمده است که خرما، انار، پسته از میوه های این سرزمین است و چون مسلمانان گوشت قمری نمی خوردند این پرنده فراوان است.

مارکوپلو در راه چین از کوهبنان هم عبور می کند. از کمی آب در بین راه نوشته است که اغلب آلوده است و یک قطره می تواند فرد را بیمار کند و مسافران مجبورند آب آشامیدنی خود را همراه داشته باشند. نوشته است پس از سه روز رودخانه ای دیده می شود که آب شیرین دارد. این رودخانه زیرزمینی است که به خاطر غارهایی که در طول مسیر آن وجود دارد رودخانه از زیر آن ها می گذرد. آب رودخانه در بستری روی زمین ظاهر می شود. باید آنچه که دیده است همان قنات باشد که آنقدر آب زیاد بوده است. او فکر کرده است رودخانه زیرزمینی است. مارکوپلو به زرند اشاره نمی کند که عجیب است و باید از زرند به کوهبنان رفته باشد البته از آبادی به نام آلفونس گابریل یاد کرده است که باید زرند باشد. (استقامت نوروز 95- ص 26)

کوهبنان از نظر مارکوپلو شهری است بزرگ. مردمش مسلمان که مقدار زیادی آهن، فولاد و سرمه از آن استخراج می شود و آینه های بزرگ می سازند و بعد از کوهبنان دوباره بیابان شروع می شود.

این جهانگرد ونیزی از توتیا هم در کوهبنان یاد کرده است. دکتر بابک آل طه پژوهش خوبی در مورد توتیای کوهبنان انجام داده و در یکی از فصلنامه های کرمان به چاپ رسانده است. مهدی محبی نویسنده معاصر عقیده دارد که سیاحت و گردشگری در گذشته قطعا تفریح و هدفی متفاوت از امروز داشته است که به جز اهداف تجاری و نظامی و به ندرت ماجراجویانه مهمترین کاربرد گردشگری زیارتی بوده است. (استقامت نوروز 95، ص 16)

جهانگردان ایرانی هم چون شیخ سعدی و ناصرخسرو، سیاح و … هرگز هدف نظامی و تجاری نداشتند. اگر ناصرخسرو در پی یافتن دلایل بهتری برای استحکام جهانبینی جدید خود است سعدی هدف آموزشی داشته شاید سیاح هدف سیاسی داشته است …. مینا اسدی شاعر معاصر سفارش کرده است:
رفیق راه اگر از کویر می گذری
به شوره زار بگو نام پرشکوهت را
که تا کویر به نام تو لاله زار شود.

منبع کرمان امروز

]]>
https://kohbaanan.ir/%d9%86%db%8c%d9%85-%d9%86%da%af%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%a8%d9%87-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%b3%d9%81%d8%b1%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d9%85%d8%a7%d8%b1%da%a9%d9%88%d9%be%d9%84%d9%88/feed/ 0
تاریخچه مدارس کوهبنان https://kohbaanan.ir/%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae%da%86%d9%87-%d9%85%d8%af%d8%a7%d8%b1%d8%b3-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/ https://kohbaanan.ir/%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae%da%86%d9%87-%d9%85%d8%af%d8%a7%d8%b1%d8%b3-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/#respond Wed, 02 Aug 2023 16:20:29 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1753 پس از سفری که آقا سیدجواد (1) “اولین مدیر مدرسه ملی نصرتیـه کرمان” به کوهبنان داشت به آقا شیخ یحیی رییس معارف کرمان پیشنهاد تأسیس مدرسه در کوهبنان را داد و او نیز پذیرفت و دستور تأسیس
اولین دبستان پسرانه کوهبنان در سال 1296ش. صادر شد و شهریه هر دانش‌آموز 5 قِران تعیین شد.

اولین محلی که به عنوان مدرسه استفاده شد منزل میرزا احمد حـاج میـرزا قاسـم واقـع در ضـلع جنـوبی کاروان سرای زرتشتیان کوهبنان به مدیری و معلمی شیخ حسین بهزادی (شریعتمدار) بود.
تا سال 1305ش. کلاس‌های درس در اتـاق هـای دالان خانـه آقـا میرزاحـسین (شـهیدزاده) بـه عنـوان مدرسه تشکیل می‌شد. سه سال در تکیه و از سال 1309ش. در خانه سید محمدعلی صدر و تقی خـان
و سپس در محل دوشاب خانه (2) تشکیل شد.

اولین مدرسه کوهبنان

دوشاب خانه (جز اولین مدارس کوهبنان)

اولین دبستان دخترانه سال 1328ش زمان ریاست حیدر اکبری با 15نفر دانش‌آموز در منـزل شخـصی میرزا سیدجواد روح الامینی که جنب حسینیه کوچک واقع شده بود شروع به کار کـرد و خـانم فاطمـه زنده روح اولین مدیر و خانم نشاط اولین آموزگار این دبستان بودند. پس از مدتی مدرسه به منزل آقای عبدالحسین خان کاظمی منتقل شد و در 15 آبان ماه سال 1338 و سپس خانه بی‌بـی خورشـید کـاظمی ماهانه 300 ریال اجاره گردید مشروط بر این که کل اجاره بها صرف تعمیر ساختمان خانه گردد.

در سال 1328 انجمن فرهنگی کوهبنان از اداره فرهنگ کرمان تقاضا کرد که با تاسـیس دبـستان دخترانه در کوهبنان موافقت نماید. اداره فرهنگ کرمان به این شـرط موافقـت نمـود کـه اهـالی کوهبنان منزل مناسبی را بدون توقع اجاره، به طـور رایگـان، در اختیـار بگذارنـد. آقـای یحیـی زاده، کفیل انجمن فرهنگی نامه‌ای به ابوالقاسم خان ابراهیمـی (سـرکارآقا) نوشـت و از وی کـه تولیت تکیه شهید بهشتی فعلی را برعهده داشت، خواست که اجازه دهد از یکی دوتا اتـاق تکیـه جهت دبستان دخترانه استفاده شود نامبرده به دلیل این که این محل مخصوص عزاداری و روضه خوانی است مخالفت نمود.

لذا انجمن فرهنگی منزل آقا میرسیدجواد روح الامینی واقع در حسینیه کوچک جنب مسجد امام خمینی «ره» فعلی که هم اکنون بـه منـزل تـاج خـانم مـشهور اسـت را در نظـر گرفـت و دبـستان دخترانه دولتی در این سال (28-29) شروع به فعالیت نمود.

ابتدا آقای حیدراکبری حروف شناسی را به دختـران، آمـوزش داده و سـپس خـانم فاطمـه زنـده روح و خانم نشاط بینی به عنوان آموزگار از کرمان جهت تعلیم و آموزش دختـران بـه کوهبنـان اعزام و درهمان مکانی که مدرسه بود ساکن شدند.

ضمن هماهنگی با آقای حیدر اکبری، بعد از دو مـاه امتحـانی از شـاگردانی کـه حـروف الفبـا را آموخته بودند و در مکتب خانه، قرآن خوانی را یاد گرفته بودند به عمل آمد و کسانی کـه حـدنصاب نمره را کسب کردند به کلاس دوم ارتقاء پیـدا کردنـد و خـانم زنـده روح کـه مـسئولیت مدرسه را نیز برعهده داشت در پایه اول وخانم نشاط بینی در پایه دوم مشغول به تدریس شدند.

پس از دو سال محل آموزشگاه که استیجاری بـوده از ایـن مکـان بـه منـزل آقـا سـید ابوالحـسن صدرزاده واقع در ضلع شمالی اداره آموزش و پرورش فعلی و سپس به منـزل آقـای عبدالحـسین خان کاظمی انتقال یافت (3).

1- آقا سيدجواد برادرزاده ي حاج سيدعبدالرحيم مجدالاسلام كوهبناني است و امروزه فرزندانش به مجدزاده كوهبناني مشهورند .

2- اين منزل قديمي را زن خير بسابي وقف كرده بود تا اهالي كوهبنان جهت تهيه دوشاب (پختن شيره توت و انگور) از آن استفاده كنند.

3- فصلنامه بانوان كوهبنان زمستان 83 شماره 5

منبع: کتاب تاریخ فرهنگی محلی کوهبنان نوشته فاطمه بیگم روح الامینی

]]>
https://kohbaanan.ir/%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae%da%86%d9%87-%d9%85%d8%af%d8%a7%d8%b1%d8%b3-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/feed/ 0
حیدر اکبری | اولین مدیر آموزش و پرورش کوهبنان https://kohbaanan.ir/%d8%ad%db%8c%d8%af%d8%b1-%d8%a7%da%a9%d8%a8%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d9%88%d9%84%db%8c%d9%86-%d9%85%d8%af%db%8c%d8%b1-%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/ https://kohbaanan.ir/%d8%ad%db%8c%d8%af%d8%b1-%d8%a7%da%a9%d8%a8%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d9%88%d9%84%db%8c%d9%86-%d9%85%d8%af%db%8c%d8%b1-%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/#respond Fri, 23 Jun 2023 01:40:09 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1722 حیدر اكبری «مدیر»
فرزند اكبر در سـال ۱۲۹۶هـ. ش در روسـتای جـور از توابـع كوهبنـان در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد.

پس از طی مراحل تحصیلات ابتدایی در كوهبنان بـه كرمـان آمـد و دوران متوسطه را پشت سر گذاشت. سپس وارد دانش سرای مقدماتی پسران شـد.(1) پس از اخـذ دیـپلم بـا ابـلاغ دبیـری از سـال ۱۳۱۸ش. وارد خـدمت فرهنـگ شـد و تـدریس را از دبیرستان فردوسی بم آغاز كرد. مدتی در دبیرستان بدِر سیرجان مشغول تدریس شد از سـال ۱۳۲۴ ش. نمایندگی آموزش و پرورش راور را بـه عهـده گرفـت.

سـپس بـه كرمـان آمـد و در دبیرسـتان پهلوی مشغول تدریس شد از آذرماه ۱۳۲۴ش. به عنوان نماینده آموزش و پـرورش كوهبنـان (هـم زمان مدیریت دبستان و دبیرستان پهلوی را به عهده داشت) ادامـه‌ی خـدمت فرهنگـی داد. وی بـا پشتكار وصف ناپذیری در راه اعتلای فرهنگ این مرز و بوم همـت گماشـت. تمـام شـاگردان وی كه افراد شاخصی در جامعه ی اسلامی مان هستند به خوبی از‌ایشان نـام مـی برنـد و موفقیـت خـود را مدیون این معلم فرهیخته و بزرگوار می‌دانند كه از جملـه آنهـا اسـتاد باسـتانی پـاریزی، پروفـسور حمید و احمد سیف الدینی را می‌توان نام برد.

آقای حیدر اكبری كه تحصیل كرده دانش سرای مقدماتی كرمان بـود، الفبـا را بـا روش باغچـه بـان و شناخت اصوات ضمن كلمه آموزش می‌داد. ایـن روش در مقایـسه بـا روش هـای تـدریس قبـل در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأثیر به سزایی داشت. زمان مدیریـت آقای اكبری در روستا‌های ده علی (خرم دشت)، بشكون، آسفیج، كمكوئیه و… دبستان تأسیس شد.

وی در دی ماه ۱۳۴۶به افتخار بازنشستگی نایل آمد و در سال ۱۳۵۷وفات یافت.

دانشسرای مقدماتی پسران و دختران کرمان

(1) دانشسرای مقدماتی پسران و دختران کرمان (نوشته فاطمه بیگم روح الامینی)

نامه قدیمی حیدر اکبری آموزش پرورش

نمونه نامه قدیمی از مرحوم حیدر اکبری

منبع : کتاب تاریخ فرهنگ محلی کوهبنان، نوشته فاطمه بیگم روح الامینی

]]>
https://kohbaanan.ir/%d8%ad%db%8c%d8%af%d8%b1-%d8%a7%da%a9%d8%a8%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d9%88%d9%84%db%8c%d9%86-%d9%85%d8%af%db%8c%d8%b1-%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/feed/ 0
کوهبنان از زبان باستانی پاریزی https://kohbaanan.ir/%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d8%b2-%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%be%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%b2%db%8c/ https://kohbaanan.ir/%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d8%b2-%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%be%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%b2%db%8c/#respond Sun, 04 Jun 2023 03:34:50 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1723 مقدمة دکتر باستانی پاریزی بر کتاب تاریخ فرهنگ محلی کوهبنان


بیابانی شدن آبادی‌هایی مثل كوهبنان و بافق و بهاباد و انار و نایبند، نقطه اتصال و ارتباط میان دریا‌های ریـگ و بیابان‌های كویر، با عالم آباد و قابل سكونت هستند.
با فحص مختصری كه این بنده، در باب كیفیت قابل سكونت كردن كـویر و سـازش كـویرات بـا آدمیزادگـان كرده‌ام – به این نكته رسیدهام كه آبادی نشین كردن ریگ‌های بیابان – ریگ‌هایی كه متأسـفانه بـیش از نـصف سرزمین موجود ایران را فرا گرفته‌اند – بر طبق یك حساب ریاضی و یك سلسله مطالعات منطقی و به تـدریج، و طی قرن‌ها مجاهدت و ممارست – صورت گرفته است.
به عبارت دیگـر، روش اسـكان پیـدا كـردن مـردم در اطـراف رودخانـه هـای جیحـون یـا سـیحون و در امتـداد زاینده رود یا ارس، و در حوالی دجله و یا فرات، با نوه آدمیزادنشین شدن كویر هفت كاسه، یا دشت انارك، یـا پهنه خور و بیابانك، یا حوزه طبس و بهاباد – به كلـی بـا هـم متفـاوت بـوده اسـت. در اطـراف یـك رودخانـه هركس بار بیندازد می‌تواند اهل و عیال و حیوانـات همـراه خـود را – بـه صـورتی بـه قـول پـاریزی هـا «از سـال دركند»، اما اقامت در كویر و بیابان به این سادگی‌ها امكان‌پذیر نیست – زیرا نه زاینده رودی در كار است و نـه دجله و فراتی. باید ده‌ها متر زمین را كند و به ذخیره چند هزار سـاله – چنـد قطـره بـاران (سـالیانه هفـت هـشت سانتیمتر) دست یافت و آن را با كانال (قنات) كند و آن ذره آب را – كه در واقع بـیش از یـك «شـاش مـوش» نیت روی كارآورد و آن وقت گندم كاشت، جو درو كرد و انگور چید و خرما از نخل خورد.

دکتر باستانی پاریزی
بر مبنای آن «تز» كه من مطرح كرده‌ام، آبادانی كویر، از دو طرف شروع شـده: از شـمال غربـی یعنـی از كرانـه زاینده رود و از جنوب شرقی از حوالی سند و پنجاب، و اگـر ایـن تـصور درسـت باشـد قـرن هـا بعـد از آن كـه آریایی‌ها در هند و یا اصفهان مستقر شده باشند – این طرح شروع شده است.
برای عبور از كویر، آبادانی كوچكی لازم است كه بعد از یك روز راهپیمایی با چارپا، بـشود در آن اسـتراحت كرد و این یك منزله راه است. بعد از هرسه منزل طـی طریـق، ناچـار بـرای تـأمین آذوقـه سـه منـزل بعـد، بایـد شهركی وجود داشته باشد كه دو سه روز اطراق در آن جا ممكن باشد، و بعـد از شـش منـزل راه، بایـد شـهری پدید آمده باشد – كه در آنجا بتوان مال و چارپا را تعویض كرد، و كالای كاروان را فروخت و كـالای جدیـد برای سرزمین دیگر بار كرد.
اگر فی المثل، كرمان را مركز به حساب‌آوریم، شهری كه بر فراز صخره قرار گرفته و قلعـه معتبـر دارد، و مـرز میان سرزمین‌های گرم و سرمین‌های سرد است – آن حساب قلعه معتبر دارد، و مرز می‌ـان سـرزمین هـای گـرم و سرزمین‌های سرد است – آن حساب ریاضی كه من بدان اشاره كردم، مـا را بـه نقـاط آبـادان كـویری راهبـری می‌كند.
به طرف شمال شرقی، سر منزل باغین و رباط تا كفتر خـان، و سـر منـزل بعـد تـا رفـسنجان اسـت. از رفـسنجان، شهرك مورد اشاره، سه منزل احمد آباد و رباط تا انار، و باز از آنجا منازل دیگر در فواصل تا حدودی معین تـا یزد ادامه دارد.

همین وضع به طرف جنوب شرقی ماهان و راین، و سپس دارزین و بیدران و بالاخره بم، شهر مـورد اعتمـاد بـا قلعه معتبر بر فراز كوه، همینطور به طرف شرق تا نرماشیر و كهنوج و بالاخره قصدار و پیشاور. از طرف غـرب نیز باغین و بردسیر، آنگاه خانسرخ و حـسین آبـاد و سـیرجان.

از جنـوب غربـی؛ ماهـان و رایـن و جبـال بـارز و جیرفت، سپس جغین و میناب (بندر هرموز). از طرف شمال شرق نیز زرند و راور و نایبند – و بالاخره طـبس و بیرجند، گناباد – تا طوس. از جانب شمال نیز: زرند و كوهبنان و بـافق – و بـالاخره یـزد و سـاغند و بیابانـك و پایان كویر – و بعد سمنان یا دامغان یا سبزوار.

تز من بر این مناسبت كه از دو حال خارج نیست برای آبادانی و ارتباطات كویر یا بایـد قبـول كنـیم كه مردان خارق العاده دریایی و پری‌های دریا طبق افسانه‌ای كه در مردم جاسك هست – این‌ها از دریا برآمـده باشند، و در ساحل مانده و زاد و ولد كرده، ساكنان آن نواحی را تشكیل داده باشند و یا مردمان چهـل گـزی – كه طول قدم‌های آن‌ها چهل گز بوده – صبح از سیستان و كناره هیرمند بلند شده، با همان قـدم هـا، خـود را بـه اندوهجرد رسانده باشند – و قلعة آن را كه با اسب میشـود روی دیـوارة آن گـردش كـرد – سـاخته باشـند، و عصر دوباره به سیستان به میان نیزار‌های هیرمند بازگشته باشند – افسانه‌ای كه میان مردم آنجا نقل می‌شود یعنـی آبادی آبادی‌های دشت كویر – به این صورت ساخته شده باشد.
یا اینكه، نه، بگوییم لطف خدا شامل بیابان‌های اندر دشت شده، چهـل فرشـته ملائكـه را بـا ریـسمان صیـصی و چراغو، و بیلچه و كلند و دلو و چرخ، به زمین فرستاده، یعنی همان ریسمان صیصی را از چـرخ چهـارم آویـزان كرده و گفته بروید در این زمین‌ها، صدمتر چاه بكنید و پنج من خاك بالا‌آورید تـا بـه آب برسـید و آنگـاه از مادرچاه آب را بیاورید روی خاك و زراعت كنید، تا این بندگان برگزیده خدا و خلیفـه الله، در كـویر بتواننـد كشك بادمجان خود را نوش جان كنند.

یا نه، یك راه سوم هم هست، و آن این است كه آن مردمی كه یكـی دو بـار بـا شـتران تنـدرو ایـن بیابـان هـا را بریده، به زحمت كالای هند را به اصفهان و آن را به روم رسانده، و یا كالای رومی را از همـین راه بـه سـواحل عمان یا شهر‌های هند رسانده‌اند، به همكاران خود گفته‌اند كه اگر چند آبادی در این راه وجـود داشـته باشـد– آمد و رفت آسانتر و مطمئنتر می‌شود و فاصله دور زدن از خیبر، هرات، ری، همدان، حلب و انطاكیه بـا طـی راه میانبر به ثلث این تغییر می‌یابد.
از شما چه پنهان همان قضیه‌ی حمار ریاضی راهنمای آنان شده است كه یك ضلع مثلث، كوتـاهتـر از مجمـوع دو زاویه دیگر.
آن وقت مردمان محاسب، و كارگران مهندس، و ثروتمندان نوع دوست، دفتر و دستك برداشته و راه افتاده انـد، و هر چهار یا شش فرسنگ راه، یا یك چاه كنده‌اند – و من فهرست آبادی‌های «چاهی» بلوچـستان را در یكـی از مقالاتم آورده‌ام بعد‌ها متوجه شده‌اند كه با ترازگیری و فنون مهندسی، آب همان چاه را میشـود بـه كمـك چاه‌های دیگر و كانال (قنات) به روی زمین آورد و زراعت كرد و آبادی ساخت و شهر به وجـود آورد، آنهـا طی قرن‌های متمادی كشش و كوشش توانسته‌اند سطح كویر را به صورتی آباد كنند كه تقریباً هیچ دهی نیست كه از یكی دو طرف، با شش فرسنگ فاصله، بـه ده دیگـری متـصل نـشود، و همـانطـور كـه مـثلاً در پـاریس، حداقل، هر پانصد متر راه، شما یك دستگاه مترو دارید – در بیابان‌های ایران هم، هر یك منزل راه، یك آبادی خواهید دید و امروز كه ما چشم باز می‌كنیم، در جغرافیای كرمان، در این دویست و پنجاه هزار كیلـومتر مربـع وسعت بیش از چهار هزار دهكده آباد و شهرك كوچك می‌بینیم و تعداد كوره دهات و تك درختی‌ها كـه از ده هزار نیز بیشتر است.
اما چرا تأكید من بر شش فرسنگ فاصله است؟ برای اینكه معمولاً یك چارپای معمولی (نـه شـتر كـه معمـولاً، آهسته می‌رود و شب و روز، و نه اسب كه معمولاً یك میدان سریع می‌رود و از نفـس مـی افتـد) یـك چارپـای عادی در روز یا شب كه حدود شش فرسنگ راه رفت، دیگـر بایـد اسـتراحت و تجدیـد قـوا كنـد، بـه تـدریج همچنان كه دهات نزدیك به هند یا اصفهان، جمعیت پیدا می‌كند، هر دهی دیگر می‌ساخت، و آدمیزاد هـم در راه كویر تابع همان چارپاست.
به هر حال این نظریه مخلص است كه هر روز هم شواهد زیادتر برای آن حاصل می‌كنم – از جملـه: یكـی نـام آبادی‌های كرمان و بلوچستان است كه تا حوالی انار، بسیاری از آن‌ها با نام‌های هندی از یك ریـشه اسـت – و در این میان مثلاً از بم، بمپور و هنزا و ارزو و ده بهكری و امثال این‌ها – و حتی خود كرمان می‌توان نام برد.

یكی هم لهجه و زبان كرمانی و بلوچستانی كـه بـا لهجـة یـزدی و اصـفهانی تفـاوت دارد و آداب و رسـوم نیـز بسیاری با هند همخوانی دارد، و هنوز بقایای تل هندو سوز و كاروانسرای هندو‌ها در كرمان و معبد هنـدو‌ها در بندرعباس باقی است.
این خلاصه تز مخلص است، و بیشتر كتاب‌ها و مقالات من – مثل حماسه كویر، و چـاه در راه قنـات، و بارگـاه خانقاه در كویر هفت كاسه، و ده‌ها مورد دیگر در حول و حـش همـین‌اندیـشه و همـین طـرح دور مـیزنـد – هرچند در حكم «باد به زندان كردن» و «در دق دویدن» بوده باشد، به قول صائب:


بر‌امید محمل لیلی، بیابانی شدیم گردبادی هم نشد، زین دامن صحرا بلند


این را هم عرض كنم كه ایجاد آبادانی در كویر، كاری بسیار مشكل و دقیـق اسـت. ایـن پدیـده بـر ایـن مبنـای ابتدایی پدید آمده كه این ده دوازده سانتیمتر باران دشت – و آن ده بیـست سـانتی متـری كـه در كوهـستان هـا اطراف كاسه كویرات به زمین میریزد – لابد بخشی از آن بخار می‌شود و به هـوا مـی رود، و بخـشی از آن بـه زمین فرو می‌رود.
حرف این است كه آنچه به زمین می‌رود – هرچند در طی یك سال مقدار مفصلی می‌شده، ولی طی قـرن هـا وهزاره‌ها ذخیره قابل توجهی است – این به كجا می‌رود، و در كجا می‌ماند؟ خصوصاً براساس نظریه‌ی لاووازیـه كه هیچ چیز از میان نمی‌رود، و هیچ چیز تازه ایجاد نمی‌شود.
حرف اصلی همین جاست – كه پیشرفته‌ترین علم و تكنیك باید به كمك آدمیزاد بیاید.
این آب كه در ریگ فرو می‌رود، وقتی به یك طبقه سخت برخورد كند – جا می‌زند و روی هم جمع می‌شود و: «قطره قطره جمع گردد – وانگهی دریا شود». پیدایش «چاه دریا» در رفسنجان و گوك، بر همین مبناست.
باید این استخر ذخیره را پیدا كرد. علم خاكشناسـی، علـم گیـاهشناسـی، علـم هواشناسـی، و تكنیـك و فنـون مهندسی، و فرمول ریاضی به كمك خواهد آمد تا یك، «كه گین» یا مقنی یا چاهخو از نـوع گیـاه داخـل یـك دره، از نوع آب برگدی و تراشیدگی كمرهـا، از شـیب دره، در وضـع آب و هـوا و می‌ـزان نـزول بـاران، درك خواهد كرد كه آب‌های زیرزمینی این پهنه از زمین در كجا ذخیره شده، در آن حول و حوش یك چاه خواهد زد – كه آن را «چاه گمانه» می‌گویند. بعضی مقنی‌ها آنقدر كار كشته‌اند كه همان اولین چاه، آن‌ها را به مخزن آب هدایت خواهد كرد.

مادرچاه، چاهی است كه روی این آب، ‌زده شده. وقتی كه از می‌زان آب اطمینـان حاصـل كردنـد – آن وقـت تازه اول كار است. آب را به كجا باید برد كه خاك مناسب داشته باشد؟ كه در حریم قنات دیگری نباشد، كـه شیب قنات طوری باشد كه در محل مناسبی آب روی كار بیاید. این‌ها همه با وسایل قدیمی – كه یك تـراز بـا یك ظرف آب، و یك ریسمان – و البته دید چشم متخصص اسـتاد – بایـد انجـام شـود، تـا آب از صـد متـری زیرزمین، خودش با پای خود به روی زمین بیاید و این غیر از تكنولوژی چاه عمیق است كـه بـا نفـت، آب بـالا بیاید. آنجا با پای خود می‌آید و اینجا به زور دیگری. آن وابسته است و این پیوسته.
بسیاری از قنات‌ها برای استفاده از خاك خوب، از یك دره به دره دیگر منتقل می‌شوند. روی تپـه و كـوه چـاه‌زده می‌شود و با قنات تراز می‌یابد تا آب به پشته تازه كشف شده برسد. این برای این است، كه فواصل آبادی-‌ها، و استفاده از خاك دشت‌ها كه شور است یا شیرین، خشك است یا روغن دارد، رس است یا شن. همه بایـد در نظر گرفته شود. بسیاری از قنات‌ها، شمعی كه در مادرچـاه روشـن مـی كنـد – از مظهـر قنـات نـورش دیـده می‌شود یعنی اینقدر مستقیم و با شیب ملایم و متناسب ساخته شده است.
حالا می‌ماند،؛ این آبی كه به این زحمت بالا آمده، چه چیز با آن باید كاشته شود كه بهره آن بـا مخـارجی كـه شده است همخوانی داشته باشـد. همـه ایـن هـا در كـویر بایـد ملحـوظ شـود – و حـال آنكـه معمـولاً در كنـار رودخانه‌ها گاهی اعتنایی به آن نمی‌شود.

باستانی پاریزی
سخن كوتاه كنم: موقع آن رسیده است كه عرض كنم كه كوهبنان، یكی از همین نقاط مهم حاصل خیز و ثروت خیز كرمان است – و در تذكره صفویه – كه مخلص چاپ كرده‌ام – یكی از ذخائر خزینة اصفهان، معادن نقره كوهبنان بوده است. پس خانم فاطمه روح الامینی كه این كتاب را در باب كوهبنان و خصوصاً فرهنگ كوهبنان نوشته‌اند، قدمی بسیار مهم در راه شناسایی بخش آبادی از سرزمین كرمان برداشته‌اند، خصوصاً كه كوهبنان، اگر نگویم فرهنگی‌ترین، باری، یكی از فرهنگی‌ترین شهر‌های كرمان هست. شهری كه بزرگانی همچون افضل الدین ابوحامد كرمانی صاحب بدایع الازمان و عقدالعلی به جامعة فرهنگی كرمان و ایران تقدیم كرده است.

خانم روح الاميني كه خود فرهنگي است بهتر از هركس ميدانند كه رشد و تعالي يك جامعـه موكـول بـه معلمين و كارآزمودگي آنان است.
مخلص پاريزي كه اين چند سطر را در مقدمه اين كتاب مي نويسد خود را از يك جهـت هـم مـديون كوهبنـان مي داند
زيرا يكي از معلمين من،حیدر اكبری اصلاً كوهبنانی بود كه سال‌های اولیـه خـدمت خـود را در سیرجان گذراند، من، سیكل اول دبیرستان را در سال‌های ۱۳۲۰ش تـا ۱۳۲۳ (۱۹۴۱ تـا ۱۹۴۴م) سـال هـای تنگ و ننگ جنگ را – در سیرجان، شاگرد این معلـم باسـواد، بزرگـوار، شاگردشـناس، قـانع و سـختكـوش بوده‌ام. او شیمی، فیزیك، ریاضی و هندسه درس می‌داد و او حقی بزرگ به گردن من دارد.

توصیة من، به معلمانی كه در دهات و روستا‌ها كار می‌كنند آن است كه كوشش كنند تا حدود امكان رساله یـا جزوه یا كتابی در باب خصوصیات محل خدمت خود بنویسند كه این كار خدمتی بزرگ بـرای تـدوین تـاریخ اجتماعی كل ایران است، البته در این مورد، از این پیر معلم دو نصیحت را آویزه گوش داشته باشند. نخست آنكه هر مطلبی، از هر كتابی و از هر روزنامه‌ای و از هر زبانی كه می‌شنوند یا می‌خواننـد، بـه درسـتی و صحت و به طور كامل نقل كنند و ریشه و مأخذ و منبع آن را نیز یاد كنند و این، برای اطمینان خاطر خواننده، از هر چیزی بیشتر اهمیت دارد. همین كه كسی بداند كه صاحب آن رساله، آن همه كتاب یا منبع را بـه ایـن دقـت خوانده، برای جلب احترام خواننده كافی است.
اما نصیحت دوم – كه مهم‌تر از اولی است – این است كه اكتفا نكنند به اینكه آنچه را خوانده‌اند نقل كنند. این كار را كه دیگران قبلاً كرده‌اند. هر محققی باید خود وارد میدان شـود و قـدم بـه قـدم بـه راه افتـد و اطلاعـات مربوط به روز را كسب كند و تحریر و تحلیل نماید. این همان چیزی است كه امروز به آن «تحقیق می‌دانی» نـام داده‌اند – و برتری آن بر تحقیق كتابخانه‌ای اظهر من الشمس و ابین من الامس است.
كتاب خانم روح الامینی كه از هر دوی این مزایا برخوردار است و می‌توانـد یكـی از منـابع قابـل اطمینـان بـرای سرزمینی باشد كه هشتصد سال پیش آدمی مثل ماركوپولو، برای رفتن به چین، ناچار بود از كوهبنان بگـذرد – و البته مقداری توتیا و سرمه نیز به عنوان سوغات همراه بردارد كه اگر در پكن، توفیق دیدار ملكه فغفور چـین، یا خان مغول را حاصل كرد – بهترین هدیه را تقدیم آن «چشم بادامی»«گربه جشم» كرده باشد. بـیخـود نیـست كه كوهبنانی‌ها اسم یك خیابان شهر خود را «ماركوپولو» گذاشته باشند:

زین بیابان گرمتر از ما كسی نگذشته است        ما زنقش پا، دلیل مردم آینده ایم

]]>
https://kohbaanan.ir/%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d8%b2-%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%be%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%b2%db%8c/feed/ 0
قلعه تاریخی فتح آباد https://kohbaanan.ir/%d9%82%d9%84%d8%b9%d9%87-%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae%db%8c-%d9%81%d8%aa%d8%ad-%d8%a2%d8%a8%d8%a7%d8%af/ https://kohbaanan.ir/%d9%82%d9%84%d8%b9%d9%87-%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae%db%8c-%d9%81%d8%aa%d8%ad-%d8%a2%d8%a8%d8%a7%d8%af/#respond Mon, 06 Mar 2023 20:15:38 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1645 قلعه تاریخی فتح آباد در فاصله …. کیلومتری از شهر کوهبنان واقع شده است.

]]>
https://kohbaanan.ir/%d9%82%d9%84%d8%b9%d9%87-%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae%db%8c-%d9%81%d8%aa%d8%ad-%d8%a2%d8%a8%d8%a7%d8%af/feed/ 0
امامزاده زیدبن علی (ع) | ده علی https://kohbaanan.ir/%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85%d8%b2%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%b2%db%8c%d8%af%d8%a8%d9%86-%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%b9-%d8%af%d9%87-%d8%b9%d9%84%db%8c/ https://kohbaanan.ir/%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85%d8%b2%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%b2%db%8c%d8%af%d8%a8%d9%86-%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%b9-%d8%af%d9%87-%d8%b9%d9%84%db%8c/#respond Sat, 08 Oct 2022 18:55:50 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1585 امامزاده زیدبن علی در شمال غربی روستای ده علی از توابع شهرستان کوهبنان واقع شده است.

زیدبن علی که بود

این امامزاده در دهستان ده‌علی (خرمدشت) که در ۲۸ کیلومتری شمال کوهبنان واقع است قرار دارد. امام زاده زیدبن علی با شش واسطه به امام علی‌(ع) می­رسد که عاقبت به دست جاسوسان خوارج در روستای ده­علی به شهادت رسید. بدنش در این روستا مدفون و سر مبارک او را در بم نزد حاکم آن­جا به طمع اخذ جایزه بردند و سرانجام در باغی دفن شد که امروزه زیارتگاه دوستداران اهل بیت (ع) در بم است.

بنا بر قولی که از قدیم در افواه مردم بوده و کتاب تاریخ امام زادگان آن را تأئید می کند چنین است که: امامزاده زید بن داوود بن زیدبن علی بن الحسین(ع) از نوادگان حضرت امام علی بن الحسین امام چهارم شیعیان جهان می باشد که در جریانات سیاسی بعد از شهادت امام رضا(ع) در ایران متواری شده است و از طرف حاکم وقت برای سر ایشان جایزه تعیین گردید.

لذا ایشان برای نجات خود از این شهر به آن شهر و از این روستا به آن روستا در حرکت بوده تا این که به روستای کهن در 20 کیلو متری شرق محل شهادت و از آنجا به رتک در 6 کیلومتری محل شهادت آمده است، بالاخره ایشان به محلی که اکنون مرقد مطهر آن جناب واقع گردیده رسیده، در اینجا به چوپانی که بوکنی داشته و گوسفندان خود را در آن نگهداری می کرده پناهنده شده است، اما چوپان که به شخصیت ایشان پی برده بود نیمه های شب به طمع جایزه ایشان را به شهادت رسانده، سر مبارک آن بزرگوار را از تن جدا می کند، پیکر مطهر ایشان را در همان محل دفن کرده و سر آن بزرگوار را برای دریافت جایزه به بم که محل حکومت وقت بوده منتقل می نماید، سر مبارک آن حضرت را در همان جا دفن می کنند، لذا امامزاده زیدبن علی دارای دو مقبر می باشد که یکی در محل دفن پیکر مطهر آن حضرت و دیگری در بم که سر آن بزرگوار مدفون است و به راس الزید مشهور است.

 زندگینامه امامزاده سیّد زید روستای ده­ علی

به قولی دیگر این که در حدود اوایل دهه 1380 از طرف مؤسسه دائرةالمعارف بقاع متبرکه به قلم آقای محمد مهدی فقیه محمدی جلالی(بحرالعلوم) تدوین شده منتشر گردیده است و نسب ایشان را با شش واسطه به حضرت علی(ع)می رساند و این طور می نویسد: «سید زید بن حسین بن احمد بن محمدالابلة بن محمد بن عمراباطراف بن علی امیرالمؤمنین(ع)».

او می نویسد: «وی سیدی جلیل القدر، عظیم الشأن و دیندار بود، او از شهدای بنام اهل بیت است، که بر طبق تذکره های محلی به دست عمال خوارج به شهادت رسیده است».

ابوالحسن عمری نسّابه در باره جد امامزاده زید بن علی می نویسد: «فرزندان جعفر بن محمد اُبلّه بر اثر ظلم عمال عباسی در شهر های مختلف مخفی و متفرق شدند، لذا اسحاق و یعقوب فرزندان جعفر به قم و مظفر به فارس و محمد و هاشم به ری سپس به کرمان منتقل شدند، سید محمد در کرمان مخفیانه می زیست تا اینکه صاحب فرزندی به نام احمد شد، احمد نیز 3 فرزند ذکور داشت که یکی از آنها سید حسین پدر امامزاده زید است.

سید حسین در بم سکونت داشت و از موقعیت خوبی برخوردار بود، در آن جا صاحب فرزندی بنام زید شد، زید سیدی جلیل القدر و دیندار بود. او به همراه دیگر امامزادگان در قیام علیه خوارج شرکت داشت، و پس از شکست قیام مذکور تحت تعقیب قرار گرفت و عاقبت به دست جاسوسان خوارج در روستای ده علی به شهادت رسید بدنش در این روستا مدفون و سر مقدس او را در بم نزد حاکم آن جا بردند و سر انجام سر مقدس را در باعی مدفون شد که امروز زیارت گاه دوستداران اهل بیت(ع) در بم است».[1]

کتبی که آقای محمد مهدی فقیه محمدی جلالی استفاده کرده اند عبارتند از: المجدی: 250- 249، الفخری: 181، الشجرةالمبارکه: 216، تهذیب الانساب: 303، منتقلة الطالبیه: 8، الدرة الذهبیه 2: 184- 183، مزارات کرمان 2: 229-228.

به سال 1068 ﻫ ق یک زوج به نام های محمد و حلیله بنایی برمدفن پیکر ایشان ساختند و سنگی بر بالای سردر حرمخانه نصب نموده اند که ابیات زیر روی آن نقش بسته است و اکنون موجود می باشد. نام امامزاده، بانیان و ماده تاریخ آن(خجسته) به حروف ابجد مشخص شده است.
انجام گرفت این جلیله
بی شبهه خجسته شد خجسته
مدفون شد اندرین بوم

از سعی محمد و حلیله
تاریخ عمارت خجسته
زیدبن علی شهید معصوم

 

معماری امامزاده زیدبن علی (ع)

مشخصات ساختمان قدیم امام زاده به شرح ذیل بود که نگارنده اندکی در ذهن دارد.

1- صحن: محوطه ای با ابعاد تقریبی 20*10 متر بود که اطراف آن را سرصفه ها و تاق نماهائی احاطه کرده بود که عمق صفه ها تقریباً یک متر بود، در بعضی از این سر صفه ها به اتاقی یا محوطه ای باز می شد.

صحن امامزاده زید ابن علی

مثلاَ ضلع شمالی که 3 سر صفه داشت از راست به چپ سر صفه اوّل خالی سرصفه دوّم به حرمخانه و سرصفه سوّم به یک انباری راه داشت و در ضلع غربی نیز دو سرصفه ودو تاق نما وجود داشت، یک سرصفه به مسجد امامزاده یک سرصفه به انباری و دو تاق نما دیگر خالی بود در ضلع شرقی که قرینه ضلع غربی بود یک سرصفه و سه تاق نما بود که از سرصفه دری به سه باب صفه بزرگ وارد می شد که رو به صحرای زیدی قرار داشت، ضلع جنوبی که قرینه ضلع شمالی بود فقط سر صفه میانی به خارج از امامزاده راه داشت و دو تای آن خالی بود .

حرم زیدبن علی ده علی

2- حرمخانه: از صفه میانی ضلع شمالی صحن توسط یک راه رو تقریباَ یک و نیم متری به حرمخانه وارد می شد حرمخانه اتاقی چهار گوش با سقفی گنبدی که با گچ سفید کاری شده بود و زیر سقف را با رنگ سیاه نقاشی کرده بودند، همچنین زیر سقف به اسامی چهارده معصوم مزین شده بود.

روی حرمخانه گنبدی استوانه ای شکل که قسمت بالای آن از محل کتیبه گنبدی شکل بود قرار داشت، بدنه این گنبد را با گچ سفید کرده بودند، حد فاصل بدنه و سر گنبد کتیبه مانندی بود که با قطعات آیینه های حدود 20*30 سانتی متری مزیین کرده بودند، و از دور نور افشانی می کرد. که متأسفانه در دهه چهل کل گنبد را با سرامیک پوشاندند و جای آینه ها کتیبه سوره مبارکه الشرح با زمینه لاجوردی نصب شد همچنین ضریح چوبی روی قبر امام زاده بود که در اوایل دهه 1380 جای خود را به ضریحی فلزی نو داده، ضریح قبلی را اکنون در گوشه ای از حرمخانه قرار داده اند. چند قندیل نیز از سقف روی ضریح آویزان بود که فعلاً در انبار نگهداری می شود.

شهدای امامزاده زید بن علی ده علی

همچنین دو شبستان یکی در شرق و دیگری شمال حرمخانه به صورت خصوصی ساخته بودند، که قبور خانوادگی بانیان آنها به محسوب می شد.

3- بیرون از ساختمان امامزاده سمت شرق ساختمان سه صفه آجری بود که فضای مناسبی برای استراحت مسافران و زوار به شمار می رفت. در دو سمت شمال و جنوب این سه صفه دو اتاق بود که به عنوان انباری از آنها استفاده می شد.

امامزاده زیدبن علی (ع)

4- در ضلع جنوبی در قسمت درب ورودی صحن در دو طرف راهرو دو اتاق بود که خادم امامزاده در آن زندگی می کرد. و یک تیر چوبی بلند جلو درب ورودی نصب بود که شب ها فانوسی را توسط طناب بالای آن می فرستادند تا راه نمایی باشد برای مسافرین.

البته از بنای قدیم چیزی باقی نمانده به جز چند قطعه عکس، چون در سال های اخیر آن ساختمان را ویران نموده و به جای آن ساختمانی جدید در حال احداث است.

حرم امام زاده زیدبن علی

موقعیت امامزاده زیدبن علی (ع)

کرمان، کوهبنان، ده علی (گوگل مپ)

بازدید مجازی از امامزاده زید ابن علی (ع)

بازدید از محوطه بیرونی (کلیک کنید)

بازدید از نمای داخلی حرم (کلیک کنید)

بازدید از نمای شبستان های داخل امامزاده (کلیک کنید)

منبع: وبلاگ جانباز علی اکبر عربی (لینک)

]]>
https://kohbaanan.ir/%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85%d8%b2%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%b2%db%8c%d8%af%d8%a8%d9%86-%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%b9-%d8%af%d9%87-%d8%b9%d9%84%db%8c/feed/ 0