شاه برهان الدين خلیل الله | فرزند شاه نعمت الله ولی

دسته بندی ها: عارفان کوهبنان, مشاهیر کوهبنانتوسط: منتشر شده در: آگوست 2nd, 20230 نظرات

امیر شاه برهان الدین خلیل الله فرزند شاه نعمت الله ولی از عارفان نامی قرن نهم هجـری اسـت. تولـد او را در سال 775هجری درکوهبنان ثبت کرده‌اند. شاه نعمت الله به مناسبت احترامی کـه بـه برهـان الـدین کوهبنانی داشت، نام فرزندش را برهان الـدین خلیـل الله نهـاده اسـت. چنانچـه حـضرت مقدسـه شـاه نعمتا… تولّد او را به نظم کشیده است.

از قـضـای خـدای عـزوجـل                                        حـی قـیـوم و قـادر سـبحـان
نیم ساعت گذشته بود از روز                                      روز آدیـنـه در مـه شـعـبـان
یازدهم بود و ماه وقت شریف                                     ماه در حوت و مـه در میـزان
پنـج و هفـتاد و هفتصد از سال                                  رفته در کوهبنان که ناگاهان
میـر برهـان دیـن خـلیـل اللــه                                   آمـد از غـیب بنـده را مهـمان

خیـر مقـدم بر آمـد از عـالـم مرحـبایـی شـنـیدم از یـاران برهان الدین خلیـل اللـه مدت‌ها در تفت یزد بود و آن جا خانقایی بنا نهاد. بعد از مرگ شاه نعمت الله ( 834هجری)، خلافت طریقه نعمت اللهی به او تعلق یافـت. صـوفیان ایـن طریقه، از خواص و عوام برای تجدید بیعت و عرض ارادت از هر دیار به سوی کرمـان رهـسپار شـدند.

همین امر تشویش خاطر حاکم کرمان را فراهم آورد و مراتب را برای شاهرخ تیموری نوشـت کـه شـاه برهان الدین خلیل اللـه را به هرات خواند. شاه خلیل الله مـدتی بـا عـزّت و حرمـت در دربـار شـاهرخ زیست. در همین روزها که شاه خلیل اللـه در هرات توقف داشت، میرزا بایسنقر پـسر شـاهرخ تیمـوری در سلک مریدان خاص وی درآمد و اظهار ارادت و اخلاص به او نمود تا به جایی کـه طـشت و آفتابـه برای او می‌برد.

در تاریخ یزد آمده است که «هدیه‌های پادشاه دکَن که به خـدمت سـید خلیـل الله فرستاده شده بود از این قرار بود: تسبیحی صد دانه از لعل و یاقوت، یـک کرسـی کـه پایـه هـای آن از زمرد و مرصع شده بود که به شاهرخ شاه بخشیده و سپس به کرمان بازگشت».

پس از فوت شاه نعمت‌الله ولی، فرزندش شاه خلیل‌الله، ارشاد درویشان نعمت‌اللهی را به عهده گرفت. شاه خلیل‌الله از ایران به دکن رفت و تا زمان شاه علیرضای دکنی، اقطاب سلسله در دکن سکونت داشتند، تا اینکه در سال ۱۱۹۰ هجری ـ پس از حدود سه قرن ـ سید معصوم‌علیشاه دکنی به ایران آمد و به زودی مردانی چون فیض‌علیشاه و نورعلیشاه اصفهانی و مشتاق‌علیشاه را تربیت كرد. مشتاق عليشاه و مظفر عليشاه با خون خويش نهال فقر را مجدداً در ایران آبیاری کردند.(1)

مزار برهان الدین خلیل در هند

تنها فرزند شاه نعمت الله، شاه خلیل الله است. شاهرخ تیموری احتمالا به منظور کنترل فرقه‌ی نعمت اللهی، خلیل الله را به دارالسلطنه‌ی هرات فراخواند و ظاهرا مراتب احترام را به جا آورد، اما زمانی که اقبال عموم مردم را نسبت به شیخ مشاهده کرد (تا بدانجا که فرزندش، بای سنقر میرزا، با آفتابه طلا دست‌های شیخ را شست) دیگر نتوانست تحمل نماید و بنای بدرفتاری نهاد. شیخ با هر عذر و بهانه‌ای بود، هرات را به سمت ماهان ترک کرد.  گویا در کرمان هم نتوانست آسوده باشد، لذا یکی از پسرانش، شاه شمس الدین محمد را به نیابت خود مسئول تولیت آستانه شاه ولی در ماهان گذاشت و خود به همراه بقیه‌ی اعضای خانواده به هند رفت. در آن جا مورد استقبال قرار گرفت و به ارشاد مریدان در دکن پرداخت. شاهزاده علاءالدین، پسر احمدشاه بهمنی یکی از دختران خود را به عقد شاه حبیب الله، پسر سوم شاه خلیل الله درآورد.(2)

فرقه نعمت اللهی در هند

خلیل‌اللّه کرمانی، ملقب به سیدبرهان‌الدین و معروف به شاه خلیل‌اللّه، عارف و صوفی ایرانی در جنوب هند،سده نهم.شاه خلیل‌اللّه، تنها فرزند شاه نعمت‌اللّه ولی*، در 775 در کوهبنان/ کوبنان کرمان متولد شد (عبدالرزاق کرمانی، ص 46 ـ 47؛ واعظی، ص 286ـ287؛برای اطلاع از اصل و نسب خانوادگی خلیل‌اللّه رجوع کنید به عبدالرزاق کرمانی، ص 23؛ واعظی، ص 275ـ 276).

وی تحصیلات خود را نزد پدر گذراند و حقایق و رموز عرفانی را از وی آموخت. شاه نعمت‌اللّه به او علاقه خاصی داشت تا آنجا که رساله‌ای تحت عنوان نصیحت‌نامه به نظم و نثر برای خلیل‌اللّه نگاشت و در اشعارش او را مورد خطاب و توجه قرار داد (رجوع کنید به نعمت‌اللّه ولی، جاهای متعدد؛ عبدالرزاق کرمانی، ص 69ـ70، 116؛ نیز رجوع کنید به معصوم علیشاه، ج 3، ص 84ـ 92؛ آقابزرگ طهرانی، ج 24، ص 184).

وی پس از مدتی به همراه شاه نعمت‌اللّه به کرمان رفت و در آنجا به مطالعه متن سواطع‌البرهان من مطالع العرفان، معروف به مطالع،در تفسیر قرآن از شیخ برهان‌الدین کوبنانی پرداخت (عبدالرزاق کرمانی، ص 46،52). خلیل‌اللّه در 59 سالگی، پس از درگذشت شاه نعمت‌اللّه و بنابر وصیت وی، خلیفه و جانشین پدر و مسندنشین تصوف و عرفان در ماهان شد. شاه خلیل‌اللّه دومین قطب سلسله نعمت‌اللهی است (واعظی، ص 307؛ مستوفی بافقی، ص 192).

شاه نعمت الله ولی

وی به خلیل‌اللّه بت‌شکن نیز معروف است و این شاید به دو دلیل باشد؛ یکی اینکه، شاه نعمت‌اللّه در برخی از ابیات دیوانش (ص 490،584) صفت بت‌شکن را برای فرزندش به کار برده و دیگر آنکه، گفته شده حضور شاه خلیل‌اللّه در هندوستان و در جنگ مسلمانان با هندوان، به پیروزی مسلمانان انجامید و به همین سبب وی را خلیل‌اللّه بت‌شکن نامیدند (مستوفی بافقی، ص 202ـ203؛ معصوم علیشاه، ج 3، ص 93؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل alKh”((l Alla(ikan”Shh But-).گفته شده وی با شاه قاسم انوار مصاحبت داشته است (هدایت، ص 56).

خلیل‌اللّه که مورد توجه برخی از پادشاهان تیموری از جمله شاهرخ میرزا (حک : 807ـ850) و فرزندش، بایسنغرمیرزا بود، به دعوت و اصرار شاهرخ از ماهان به هرات رفت و در مدت اقامتش در آنجا به شدت، محسود درباریان از جمله امیر فیروزشاه قرار گرفت، پس به کرمان بازگشت (مستوفی بافقی، ص199، 202؛ معصوم علیشاه، ج 3، ص61).

وی پس از مدتی اقامت در کرمان، یکی از فرزندان خود به نام شمس‌الدین‌محمد را برای ارشاد مریدان در ماهان گماشت و خود به همراه دو فرزند دیگرش، شاه حبیب‌اللّه و شاه محب‌اللّه، به قصد دیدار با فرزند اولش، سیدنوراللّه، به دکن رفت (فرشته، ج 1، ص 329؛ حسنی لکهنوی، ج 3، ص 51؛ و برای اطلاع بیشتر درباره فرزندان شاه خلیل‌اللّه رجوع کنید به واعظی، ص 319).

شاه خلیل‌اللّه در 860 در دوران سلطنت علاءالدین شاه بهمنی در بیدر دکن درگذشت (فرشته، ج 1، ص 329، 338؛ حسنی لکهنوی، همانجا) و در خلیلیه شهر دکن به خاک سپرده شد (مستوفی بافقی، ص 204). آرامگاه و بقعه‌ای در شهر بیدر دکن به نام خلیل‌اللّه بت‌شکن وجود دارد که گفته شده علاءالدین شاه بهمنی آن را بنا کرده است (معصوم علیشاه، ج 3، ص 513ـ 514؛ هیگ ، ص 77).

آثار مکتوبی از شاه خلیل‌اللّه به‌جا نمانده است، جز چند بیت شعر که تذکره‌نویسان از او نقل کرده و تخلص او را «برهان»، نوشته‌اند (رجوع کنید به هدایت، همانجا؛ معصوم علیشاه،ج 3، ص 93؛ آقابزرگ طهرانی، ج 9، قسم 1، ص 134)

معماری آرامگاه خلیل الله کوهبنانی(3)

در هندوستان آرامگاه خلیل الله کوهبنانی در میان شاهکارهای معماری بهمنی قرار می گیرد. شاهکاری که دارابودن تاق های با شکوه، خوش نویسی های زیبا و درجه یک،  شکوه وزیباییش رادوچندان کرده است.

احمد شاه ولی پادشاه بهمنی وقتی پایتخت را از شهر گلبرگه به بیدرمنتقل کرد  از صوفی بزرگ ایرانی شاه نعمت الله ولی دعوت کرد که پیش او برود وبرای این کار دو نماینده را نزد شاه نعمت الله ولی فرستاد یکی از آنهاشیخ حبیب الله جنیدی و دیگری میرشمس الدین قمی بودند.

شاه نعمت الله ولی درپاسخ به دعوت احمد شاه بهمنی نامه ای با دست خط خودنوشت وکلاه سبزرنگ دوازده ترک دار خود را به همراه یکی ازشاگردانش به نام قطب الدین کرمانی نزد احمد شاه فرستاد که با تمام عزت واحترام توسط احمدشاه مورد پذیرش قرارگرفت.

هرچند که شاه به این هم قانع نشد و بازهم دو نماینده را به نام های خواجه عماد الدین سمنانی و سیف الله را نزد شاه نعمت الله ولی فرستاد و این باردرخواست کرد که اگرشاه نعمت الله ولی نمی تواند به بیدر بیاید دست کم پسر خود را بفرستد، اما از آنجا که شاه نعمت الله ولی تنها یک پسربه نام خلیل الله داشت، نوۀ خود نورالله را به بیدر فرستاد.احمد شاه برای استقبال نزد نورالله رفت و محلی که از او استقبال کرد رابه منظوربزرگداشت پدربزرگ نورالله یعنی شاه نعمت الله،نعمت آباد نام نهاد.

پس از درگذشت شاه نعمت الله درسال ۱۴۳۱ میلادی بود که فرزندش خلیل الله به همراه دو پسر دیگرش حبیب الله و محب الله به بیدر رفتند. نورالله وحبیب الله با دختران احمدشاه ازواج کردند و محب الله هم با نوۀ دختری احمدشاه ازدواج کرد.نوادگان پسری شاه نعمت الله نقش بسیار مهمی را در امور سیاسی بهمنی ها بازی کردند.

آرامگاه خلیل الله موسوم به چوکندی است چوChau)) یعنی چهار وKhand)) هم یعنی طبقه ! بنابراین چو کندی یعنی ساختمان چهار طبقه. آرامگاه روی سکویی نسبتاً بلند قرار داشته و برای دسترسی به آن باید از چندین پله بالا رفت.به نظر می رسد این آرامگاه شباهت های زیادی با آرامگاه های برخی از شاهان بهمنی دارد.

از سنگ سیاه برای ساخت برخی ازدیوارها استفاده شده ودیوارهای درونی بنا هم گچ کاری شده اند.آرامگاه خلیل الله در بخش میانی بنا قرار دارد و مربع شکل است. روی تاق دروازۀ ورودی فردی به نام نادی علیNad-i-Ali)) به تاریخ۱۰۸۶هجری/۱۶۷۵میلادی کتیبه ای دارد که نشانیست بر افزودن الحاقاتی چند بربنا.

کتیبۀ زیبایی به خط ثلث در دروازۀ اصلی آرامگاه وجود دارد که به وسیلۀ خوشنویسی شیرازی به نام مغیث نوشته شده Mughith Shirazi)).این کتیبه به صورت برجسته روی سنگی سیاه است و با طرح های گیاهی تزیین شدهاست. دو بنای آرامگاهی کوچک هم کنار بنای اصلی واقع شده است که داری گورهایی از خاندان خلیل الله کرمانی هستند.

بهمنی ها نسب خود را به ساسانیان می رساندند و به همین دلیل  درون سازه هایشان و به ویژه در ورودی یا درون آرامگاه ها نقش مایه ای تزیینی را به کاربرده اند که شکل های گوناگونی دارد. این نگاره درواقع همان تاج تزیینی شاهان ساسانی است.

شرح چگونگی آگاهی بهمنی ها ازاین نقش مایۀ تزیینی دورۀساسانی دشواراست ولی این موضوع نباید تصادفی تلقی شود. شاید بتوان ادعاکرد که آگاهی از این نگارۀ تزیینی نزد بزرگ زادگان بهمنی ریشه داشته است.نقش مایه فوق با شکل های گوناگونی به نمایش درآمده ولی قالب اصلی دوبال بازاست که درون آن هلالی قراردارد .

این نگاره ها روی ورودی یا درون آرامگاه شاهان بهمنی در هفت گنبد که مجموعه ای ازآرامگاه های شاهان بهمنی همچون مجاهد شاه، داوود شاه، شمس الدین و غیاث الدین شاه و فیروز شاه بهمنی درگلبرگه هستند قرارگرفته اند.دربرخی نمونه های دیگر ازاین نگاره نقش هلال دیده نمی شود و تنها دوبال وجود دارد. درنمونۀ دیگری که درون آرامگاه خواجه محمد بنده نوازگیسو درازاست درون هلال نام الله ذکرشده و در آرامگاه خلیل الله کرمانی هم این نقش مایه چندین و چند باربه شکلهای گوناگون نمایش داده شده است.

درون یکی از اتاق های آرامگاه نیز دو کتیبۀ بسیار کم رنگ فارسی به چشم میخورد، به نظر می رسد بخش کناری کتیبه ها با گچ اندود شده وروی بخشی ازآنرا پوشانده که این موضوع نشان دهنده تاخر زمانی اندود گچ به نسبت کتیبه فوق است.  یکی از این کتیبه ها چنین نوشته ای دارد:
شاه کرم بر من درویش
از لطف خویشتن بر من دلریش
بس بود این که سوختم یکبار
وقنا ربنا عذاب النار
.متن کتیبه دیگر موجود در این بنا نیز به شرح زیر است :
……………دارد ز الله
طلب دوجهان زحضرت شاه طلب
{ای}شیخ،نبوت و ولایت طلبی.
هرچند خوانش بخش ابتدایی به دلیل کم رنگ بودن بسیاردشوار است و برای بررسی بهتر آن می توان از تصویربرداری ماورا بنفش استفاده کرده و بخش های کم رنگ شده را بازخوانی کرد.

درهرحال موضوعی که باید بر آن تاکید کرد این است که  آرامگاه خلیل الله در میان شاهکارهای معماری بهمنی قرار می گیرد. شاهکاری که دارا بودن تاقهای با شکوه، خوش نویسی های زیبا و درجه یک،  شکوه وزیباییش رادوچندان کرده است.(3)

1-پیران طریقت، تألیف دکتر جواد نوربخش، انتشارات یلدا قلم، ۱۳۸۳ خورشیدی، شابک:۳-۰۶-۵۷۴۵-۹۶۴

2- نعمت اللهی کرمانی، مولانا صنع الله، سوانح الایام فی مشاهدات الاعوام، نسخه خطی، کتابخانه ملک، شماره ۱۱۶۲، ص۲۴. (ویکی فقه)

3- حمیدرضا سروری – کارشناس ارشد باستان شناسی هند    |    احسان محمدحسینی – دانشجوی دکترای باستان شناسی.

 

 

 

درباره نویسنده: مدیر سایت
b5eceb5325211c0b6a2b836a5e4226cc?s=72&d=mm&r=g
دل‌بسته کوهبنان

یک نظر بنویسید

مقالات مرتبط