مشاهیر کوهبنان – کوهبنان https://kohbaanan.ir بام فرهنگی استان کرمان Wed, 17 Apr 2024 05:42:25 +0000 fa-IR hourly 1 https://kohbaanan.ir/wp-content/uploads/2021/08/cropped-favicon_1-32x32.png مشاهیر کوهبنان – کوهبنان https://kohbaanan.ir 32 32 آهنگ زیبای عارفان کوهبنان https://kohbaanan.ir/%d8%a2%d9%87%d9%86%da%af-%d8%b9%d8%a7%d8%b1%d9%81%d8%a7%d9%86-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/ https://kohbaanan.ir/%d8%a2%d9%87%d9%86%da%af-%d8%b9%d8%a7%d8%b1%d9%81%d8%a7%d9%86-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/#respond Wed, 20 Mar 2024 08:28:07 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=2001 آهنگ زیبای عارفان کوهبنان

اثر گروه موسیقی محلی کرمانی «اَفتو» به سرپرستی محمدرضا سیدی

دانلود آهنگ عارفان کوهبنان
]]>
https://kohbaanan.ir/%d8%a2%d9%87%d9%86%da%af-%d8%b9%d8%a7%d8%b1%d9%81%d8%a7%d9%86-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/feed/ 0
فاطمه بیگم روح الامینی https://kohbaanan.ir/%d9%81%d8%a7%d8%b7%d9%85%d9%87-%d8%a8%db%8c%da%af%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%ad-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c/ https://kohbaanan.ir/%d9%81%d8%a7%d8%b7%d9%85%d9%87-%d8%a8%db%8c%da%af%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%ad-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c/#respond Wed, 11 Oct 2023 11:00:55 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1743 شرح حال فاطمه بیگم روح الامینی به قلم خودش همراه با اشاراتی به کتاب یاد باد آن روزگاران یاد باد:

به نام خداوند بخشنده و مهربان

به روایت شناسنامه ام اینجانب روز اول فروردین ماه سال ۱۳۳۶ خورشیدی در کوهبنان متولد شدم. تحصیلات ابتدایی را در همان شهرستان در دبستان «دوشاب خانه » و «پروین اعتصامی » به پایان رساندم، به خوبی نام آموزگاران دوران ابتدایی ام را به خاطر دارم.
خانم ها: شهریاری، ذوالفقاری، پوینده، قطبی، علینقی زاده و اسدی بودند.

سال اول دبیرستان را در محضر آموزگاران ارجمند آقایان:
جواد شکوهیان، سید حسن مظفری، عالمی و ذکائی گذراندم و از آنجا که سال دوم دبیرستان در شهر کوهبنان نبود به اجبار همراه خانواده ام که بر خلاف بسیاری، در آن روزگار تحصیل فرزند دخترشان برایشان بسیار مهم بود، راهی کرمان شدم.

در کرمان وارد «دبیرستان دخترانه بهمنیار» به مدیریت شادروان سیدجواد توانا شدم و از محضر دبیران باسواد و توانمندی چون خانم ها:مینو و مهناز توانا، فاطمه جهانگرد، ژند،قاضی اعظم، سیستانی، مهری جهانگرد، هما مرتضوی، لاجوردی، عفت شمشیری و مهری تجربه کار بهره مند شوم. علاوه بر دبیران زن، شانس بهره‌گیری از خرمن دانش بزرگوارانی همچون آقایان: بخشی، محمد ابراهیمی، جواد صالحی، بذر افشان، ناصر آرمین، محمدجواد آموزگار، محمدعلی رحیمی، محمدجواد زاینده رودی، عبدالحسین ساوه و ارجمند نیز نصیبم شد.

معاونت دبیرستان بر عهده زنده یاد طاهره لحسایی و وجیهه شکوری که هر دو بسیار فعال بودند و پشتکار زیادی برای برقراری نظم و انضباط در دبیرستان بکار می گرفتند.
به روح بلند و آسمانی آموزگاران عزیزم درود می فرستم. و آن عزیزانی که در قید حیات هستند برایشان آرزوی سلامت و سعادتمندی دارم.

سال ۱۳۵۷ شمسی که بنده دانشجوی رشته تاریخ سال چهارم دانشگاه اصفهان بودم، ترم دوم تحصیلی همزمان شده بود با اعتصاب دانشجویان. کلاس‌های درس تعطیل شد و به همین دلیل دانشجویان به شهرستانهای خود برگشتند تا سامان گرفتن مجدد اوضاع من نیز به کرمان بازگشتم.

روزی در اوج اعتصابات فرهنگیان و تحصن در اداره کل آموزش و پرورش تصمیم گرفتم برای دیدن رویدادها از نزدیک به آنجا بروم. فضای بسیار دل انگیزی بود اگرچه انقلابیون فریاد می کشیدند ولی برق خوشحالی و امید به پیروزی ،چهره هایشان را روشن و دلنشین می نمود. شیرازه امور از هم پاشیده بود و اداره امور در عمل در اختیار جوانان انقلابی بود. در این زمان ناگهان با صحنه بسیار عجیبی روبرو شدم که روحم را آشفته نمود تعدادی از جوانان با برپایی آتشی بزرگ دسته دسته اسناد و کتاب های موجود در آن اداره کل را به آتش می کشیدند و چندین نفر روی آنها نفت ریخته و با چوب آنها را زیر و رو می کردند تا بهتر بسوزد.

بسیار برایم عجیب بود! از چندین نفر علت را پرسیدم، ولی هرچی بیشتر می پرسیدم کمتر به نتیجه می رسیدم. سندهای در حال سوختن به صورت خرمنی روی هم انباشته شده بود و این در حالی بود که همچنان از دفتر کار فعلی مدیر کل واقع در طبقه دوم ساختمان اسناد دیگری برای سوزاندن به پایین سرازیر و اسناد بدون کوچکترین وارسی طعمه آتش می گردید و جوانانی چند آنها را زیر رو می کردند و بر رویش نفت می ریختند بی تردید از میان رفتن این اسناد بیش از هرکس وابستگان رژیم سابق را خشنود می کرد ،کسانی که سال های فراوان منافع ملی را با سود شخصی معاوضه نموده بودند اما در فضای سیاسی حاکم بر آن روزها فهماندن این مطلب به جوانان خشمگین نه کار من بود نه پیشکسوتان و کارشناسانی که خاموش ناظر این صحنه ها بودند.

مدت‌ها پس از این ماجرا شادروان عبدالحسین ساوه یکی از مبارزان خیلی فعال که به عنوان دبیر شیمی در دوران متوسطه در دبیرستان بهمنیار افتخار شاگردی ایشان را داشتم و اولین مدیرکل انقلابی آموزش و پرورش استان کرمان بود در مصاحبه ای اعلام کردند که افراد ساواک با صحنه سازی و سوء استفاده از شور و احساسات جوانان ناآگاه در این سند سوزی نقش ویژه‌ای داشتند به هر حال دیدن این صحنه ها در من تاثیر بسیار زیادی داشت همیشه با خودم می اندیشیدم که به آموزش و پرورش ظلم شده و این اسناد به عنوان گوشه‌ای از تاریخ آموزشی این مرز و بوم می باید در دسترس همگان قرار می گرفت.

یکی از صحنه های دردناک آن روز که پس از گذشت سالها هنوز در پیش چشمم به روشنی حضور دارد صحنه سوختن عکس استاد بی بدیل دیار کریمان احمد بهمنیار در کنار عکس بزرگی از محمدرضا شاه بود ، گویی بوی خشم چشم‌ روشن بین جوانان را پوشانده بود و به قول معروف آتش که گرفت خشک و تر می سوزد / از آتش کوهبنان جَوَر می سوزد. به هر حال پس از فراغت از تحصیل که بعنوان دبیر تاریخ در سال ۱۳۵۸ وارد خدمت در آموزش و پرورش شدم تصمیم گرفتم هر چه توان دارم در جمع آوری و حفظ یادگارهای مردان و زنانی که در راه آموزش و آگاهی بخشی از جوانان تلاش کرده‌اند به کار بگیرم، باشد که گوشه‌ای از این خسارات جبران شود.

بر این اساس در طول سال‌های خدمت موفق شدم بیش از دوازده هزار سند و عکس ، دو هزار کتاب درسی قدیمی و نشریه و فصلنامه های بسیاری که مربوط به آموزش و پرورش بود را در ادوار مختلف از گزند باد و سمند باران حفظ نمایم. حاصل این تلاش ها تالیف سه جلد کتاب تحت عنوان تاریخ آموزش و پرورش کرمان و تاسیس گنجینه اسناد آموزش و پرورش استان در «موزه آگیرا» از افتخارات بنده می باشد.

اسنادی که در طول خدمت کاری جمع آوری کرده بودم، فهرست نویسی ،اسکن و ضدعفونی شد و آنان را در موزه آگیرا در محل آرشیو قرار دادم و حدود ۶ سال مدیریت موزه را برعهده گرفتم ، در آخرین سال خدمتم به دلیل نبود امکانات و مکانی مناسب جهت حفظ اسناد با صلاحدید مسئولین آموزش و پرورش وقت، آنها را به رسم امانت به سازمان اسناد و کتابخانه ملی تهران سپرده شد تا هر زمانی که زمینه آمادگی و پذیرش و نگهداری اسناد در کرمان مهیا بود مجدداً به مرکز اسناد کرمان بازگردانده شود.

هدف از این کار فقط حفظ و جمع آوری اسناد نبود بلکه خدمت رسانی و استفاده پژوهشگران جوان امروز در سراسر جامعه می باشد تا بتوانند با دسترسی به اطلاعات این اسناد دست اول و ارزشمند به کارهای تحقیقی و پژوهشی خود ادامه دهند و آثاری جدید خلق نمایند.

خدا را شاکرم که این توفیق را نصیبم کرده و هنوز هم ادامه دارد چون معتقدم کار معلمی پایان پذیر نیست و تا زنده ام همچنان در این راستا می کوشم و باز نشستگی برایم جز تولدی دوباره معنا ندارد.
سپاس فراوان دارم از استاد سید صادق حسینی اشکوری که از فرهنگ دوستان و سند پژوهان توانمند جامعه ، که قبول زحمت نمودند بخشی از این اسناد مهم را به چاپ برسانند و اثری ماندگار و مفید در اختیار اساتید و پژوهشگران علاقه مند قرار گیرد.

اجر تمام پیشکسوتان و آموزگاران بزرگواری که بدون هیچ چشم داشتی دستم را گرفتند و راهنمای این راه سخت و دشوار سی و چند ساله شدند را به روح بیدار تاریخ می سپارم.

 

تالیفات فاطمه بیگم روح الامینی:

1.تاریخ آموزش و پرورش کرمان (در سه جلد)

2.تاریخ فرهنگ محلی کوهبنان

3.دانشسرای مقدماتی دختران و پسران کرمان

4.انقلاب اسلامی در کرمان

5.کتاب درسی جغرافیای استان سال دوم دبیرستان

6.اسناد آموزش و پرورش از مشروطه تا انقلاب اسلامی

7.آموزش و پرورش به روایت تصویر (در دو جلد)

8.اسناد وزارت معارف در سه جلد – یادباد آن روزگاران در سه جلد

9.چاپ بیست مقاله در زمینه آموزش و پرورش در نشریات داخلی

 

10739باد آن روزگاران6n5rW1540331637

 

فعالیت های پژوهشی:

-جمع آوری پانزده هزار سند دست اول و دو هزار کتاب درسی قدیمی و دو هزار عکس مروبط به آموزش و پرورش که منجر به تاسیس موزه «آگیرا» شد.

-مدیر موزه آگیرا، به مدت 6 سال

-مدیر گروه تاریه استان، به مدت 15 سال

-دبیری دبیرخانه راهبردی درس تاریخ کشور، به مدت 4 سال

 

گفتگوی نشریه زن و اجتماع با سرکارخانم فاطمه بیگم روح الامینی پیرامون تاریخچه آموزش و پرورش کرمان با نام فروغ آگیرا

قسمت اول – فروغ آگیرا

قسمت دوم – فروغ آگیرا

قسمت سوم – فروغ آگیرا

قسمت چهارم – فروغ آگیرا

قسمت پنجم – فروغ آگیرا 

قسمت ششم – فروغ آگیرا

قسمت هفتم – فروغ آگیرا

قستم هشتم – فروغ آگیرا

قستم نهم – فروغ آگیرا

قستم دهم – فروغ آگیرا

قستم یازدهم – فروغ آگیرا

قسمت داوزدهم – فروغ آگیرا

قستم سیزدهم – فروغ آگیرا

قسمت چهاردهم – فروغ آگیرا

قسمت پانزدهم – فروغ آگیرا

قسمت شانزدهم – فروغ آگیرا 

قستم هفدهم – فروغ آگیرا 

قسمت هجدهم – فروغ آگیرا

قسمت نوزدهم – فروغ آگیرا

قسمت بیستم – فروغ اگیرا 

قستم بیست و یکم – فروغ آگیرا

قسمت و بیست و دوم – فروغ آگیرا

]]>
https://kohbaanan.ir/%d9%81%d8%a7%d8%b7%d9%85%d9%87-%d8%a8%db%8c%da%af%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%ad-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c/feed/ 0
شاه برهان الدين خلیل الله | فرزند شاه نعمت الله ولی https://kohbaanan.ir/%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d8%a8%d8%b1%d9%87%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%84%d8%af%d9%8a%d9%86-%d8%ae%d9%84%d9%8a%d9%84-%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d9%81%d8%b1%d8%b2%d9%86%d8%af-%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d9%86%d8%b9/ https://kohbaanan.ir/%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d8%a8%d8%b1%d9%87%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%84%d8%af%d9%8a%d9%86-%d8%ae%d9%84%d9%8a%d9%84-%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d9%81%d8%b1%d8%b2%d9%86%d8%af-%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d9%86%d8%b9/#respond Wed, 02 Aug 2023 17:32:16 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1765 امیر شاه برهان الدین خلیل الله فرزند شاه نعمت الله ولی از عارفان نامی قرن نهم هجـری اسـت. تولـد او را در سال 775هجری درکوهبنان ثبت کرده‌اند. شاه نعمت الله به مناسبت احترامی کـه بـه برهـان الـدین کوهبنانی داشت، نام فرزندش را برهان الـدین خلیـل الله نهـاده اسـت. چنانچـه حـضرت مقدسـه شـاه نعمتا… تولّد او را به نظم کشیده است.

از قـضـای خـدای عـزوجـل                                        حـی قـیـوم و قـادر سـبحـان
نیم ساعت گذشته بود از روز                                      روز آدیـنـه در مـه شـعـبـان
یازدهم بود و ماه وقت شریف                                     ماه در حوت و مـه در میـزان
پنـج و هفـتاد و هفتصد از سال                                  رفته در کوهبنان که ناگاهان
میـر برهـان دیـن خـلیـل اللــه                                   آمـد از غـیب بنـده را مهـمان

خیـر مقـدم بر آمـد از عـالـم مرحـبایـی شـنـیدم از یـاران برهان الدین خلیـل اللـه مدت‌ها در تفت یزد بود و آن جا خانقایی بنا نهاد. بعد از مرگ شاه نعمت الله ( 834هجری)، خلافت طریقه نعمت اللهی به او تعلق یافـت. صـوفیان ایـن طریقه، از خواص و عوام برای تجدید بیعت و عرض ارادت از هر دیار به سوی کرمـان رهـسپار شـدند.

همین امر تشویش خاطر حاکم کرمان را فراهم آورد و مراتب را برای شاهرخ تیموری نوشـت کـه شـاه برهان الدین خلیل اللـه را به هرات خواند. شاه خلیل الله مـدتی بـا عـزّت و حرمـت در دربـار شـاهرخ زیست. در همین روزها که شاه خلیل اللـه در هرات توقف داشت، میرزا بایسنقر پـسر شـاهرخ تیمـوری در سلک مریدان خاص وی درآمد و اظهار ارادت و اخلاص به او نمود تا به جایی کـه طـشت و آفتابـه برای او می‌برد.

در تاریخ یزد آمده است که «هدیه‌های پادشاه دکَن که به خـدمت سـید خلیـل الله فرستاده شده بود از این قرار بود: تسبیحی صد دانه از لعل و یاقوت، یـک کرسـی کـه پایـه هـای آن از زمرد و مرصع شده بود که به شاهرخ شاه بخشیده و سپس به کرمان بازگشت».

پس از فوت شاه نعمت‌الله ولی، فرزندش شاه خلیل‌الله، ارشاد درویشان نعمت‌اللهی را به عهده گرفت. شاه خلیل‌الله از ایران به دکن رفت و تا زمان شاه علیرضای دکنی، اقطاب سلسله در دکن سکونت داشتند، تا اینکه در سال ۱۱۹۰ هجری ـ پس از حدود سه قرن ـ سید معصوم‌علیشاه دکنی به ایران آمد و به زودی مردانی چون فیض‌علیشاه و نورعلیشاه اصفهانی و مشتاق‌علیشاه را تربیت كرد. مشتاق عليشاه و مظفر عليشاه با خون خويش نهال فقر را مجدداً در ایران آبیاری کردند.(1)

مزار برهان الدین خلیل در هند

تنها فرزند شاه نعمت الله، شاه خلیل الله است. شاهرخ تیموری احتمالا به منظور کنترل فرقه‌ی نعمت اللهی، خلیل الله را به دارالسلطنه‌ی هرات فراخواند و ظاهرا مراتب احترام را به جا آورد، اما زمانی که اقبال عموم مردم را نسبت به شیخ مشاهده کرد (تا بدانجا که فرزندش، بای سنقر میرزا، با آفتابه طلا دست‌های شیخ را شست) دیگر نتوانست تحمل نماید و بنای بدرفتاری نهاد. شیخ با هر عذر و بهانه‌ای بود، هرات را به سمت ماهان ترک کرد.  گویا در کرمان هم نتوانست آسوده باشد، لذا یکی از پسرانش، شاه شمس الدین محمد را به نیابت خود مسئول تولیت آستانه شاه ولی در ماهان گذاشت و خود به همراه بقیه‌ی اعضای خانواده به هند رفت. در آن جا مورد استقبال قرار گرفت و به ارشاد مریدان در دکن پرداخت. شاهزاده علاءالدین، پسر احمدشاه بهمنی یکی از دختران خود را به عقد شاه حبیب الله، پسر سوم شاه خلیل الله درآورد.(2)

فرقه نعمت اللهی در هند

خلیل‌اللّه کرمانی، ملقب به سیدبرهان‌الدین و معروف به شاه خلیل‌اللّه، عارف و صوفی ایرانی در جنوب هند،سده نهم.شاه خلیل‌اللّه، تنها فرزند شاه نعمت‌اللّه ولی*، در 775 در کوهبنان/ کوبنان کرمان متولد شد (عبدالرزاق کرمانی، ص 46 ـ 47؛ واعظی، ص 286ـ287؛برای اطلاع از اصل و نسب خانوادگی خلیل‌اللّه رجوع کنید به عبدالرزاق کرمانی، ص 23؛ واعظی، ص 275ـ 276).

وی تحصیلات خود را نزد پدر گذراند و حقایق و رموز عرفانی را از وی آموخت. شاه نعمت‌اللّه به او علاقه خاصی داشت تا آنجا که رساله‌ای تحت عنوان نصیحت‌نامه به نظم و نثر برای خلیل‌اللّه نگاشت و در اشعارش او را مورد خطاب و توجه قرار داد (رجوع کنید به نعمت‌اللّه ولی، جاهای متعدد؛ عبدالرزاق کرمانی، ص 69ـ70، 116؛ نیز رجوع کنید به معصوم علیشاه، ج 3، ص 84ـ 92؛ آقابزرگ طهرانی، ج 24، ص 184).

وی پس از مدتی به همراه شاه نعمت‌اللّه به کرمان رفت و در آنجا به مطالعه متن سواطع‌البرهان من مطالع العرفان، معروف به مطالع،در تفسیر قرآن از شیخ برهان‌الدین کوبنانی پرداخت (عبدالرزاق کرمانی، ص 46،52). خلیل‌اللّه در 59 سالگی، پس از درگذشت شاه نعمت‌اللّه و بنابر وصیت وی، خلیفه و جانشین پدر و مسندنشین تصوف و عرفان در ماهان شد. شاه خلیل‌اللّه دومین قطب سلسله نعمت‌اللهی است (واعظی، ص 307؛ مستوفی بافقی، ص 192).

شاه نعمت الله ولی

وی به خلیل‌اللّه بت‌شکن نیز معروف است و این شاید به دو دلیل باشد؛ یکی اینکه، شاه نعمت‌اللّه در برخی از ابیات دیوانش (ص 490،584) صفت بت‌شکن را برای فرزندش به کار برده و دیگر آنکه، گفته شده حضور شاه خلیل‌اللّه در هندوستان و در جنگ مسلمانان با هندوان، به پیروزی مسلمانان انجامید و به همین سبب وی را خلیل‌اللّه بت‌شکن نامیدند (مستوفی بافقی، ص 202ـ203؛ معصوم علیشاه، ج 3، ص 93؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل alKh”((l Alla(ikan”Shh But-).گفته شده وی با شاه قاسم انوار مصاحبت داشته است (هدایت، ص 56).

خلیل‌اللّه که مورد توجه برخی از پادشاهان تیموری از جمله شاهرخ میرزا (حک : 807ـ850) و فرزندش، بایسنغرمیرزا بود، به دعوت و اصرار شاهرخ از ماهان به هرات رفت و در مدت اقامتش در آنجا به شدت، محسود درباریان از جمله امیر فیروزشاه قرار گرفت، پس به کرمان بازگشت (مستوفی بافقی، ص199، 202؛ معصوم علیشاه، ج 3، ص61).

وی پس از مدتی اقامت در کرمان، یکی از فرزندان خود به نام شمس‌الدین‌محمد را برای ارشاد مریدان در ماهان گماشت و خود به همراه دو فرزند دیگرش، شاه حبیب‌اللّه و شاه محب‌اللّه، به قصد دیدار با فرزند اولش، سیدنوراللّه، به دکن رفت (فرشته، ج 1، ص 329؛ حسنی لکهنوی، ج 3، ص 51؛ و برای اطلاع بیشتر درباره فرزندان شاه خلیل‌اللّه رجوع کنید به واعظی، ص 319).

شاه خلیل‌اللّه در 860 در دوران سلطنت علاءالدین شاه بهمنی در بیدر دکن درگذشت (فرشته، ج 1، ص 329، 338؛ حسنی لکهنوی، همانجا) و در خلیلیه شهر دکن به خاک سپرده شد (مستوفی بافقی، ص 204). آرامگاه و بقعه‌ای در شهر بیدر دکن به نام خلیل‌اللّه بت‌شکن وجود دارد که گفته شده علاءالدین شاه بهمنی آن را بنا کرده است (معصوم علیشاه، ج 3، ص 513ـ 514؛ هیگ ، ص 77).

آثار مکتوبی از شاه خلیل‌اللّه به‌جا نمانده است، جز چند بیت شعر که تذکره‌نویسان از او نقل کرده و تخلص او را «برهان»، نوشته‌اند (رجوع کنید به هدایت، همانجا؛ معصوم علیشاه،ج 3، ص 93؛ آقابزرگ طهرانی، ج 9، قسم 1، ص 134)

معماری آرامگاه خلیل الله کوهبنانی(3)

در هندوستان آرامگاه خلیل الله کوهبنانی در میان شاهکارهای معماری بهمنی قرار می گیرد. شاهکاری که دارابودن تاق های با شکوه، خوش نویسی های زیبا و درجه یک،  شکوه وزیباییش رادوچندان کرده است.

احمد شاه ولی پادشاه بهمنی وقتی پایتخت را از شهر گلبرگه به بیدرمنتقل کرد  از صوفی بزرگ ایرانی شاه نعمت الله ولی دعوت کرد که پیش او برود وبرای این کار دو نماینده را نزد شاه نعمت الله ولی فرستاد یکی از آنهاشیخ حبیب الله جنیدی و دیگری میرشمس الدین قمی بودند.

شاه نعمت الله ولی درپاسخ به دعوت احمد شاه بهمنی نامه ای با دست خط خودنوشت وکلاه سبزرنگ دوازده ترک دار خود را به همراه یکی ازشاگردانش به نام قطب الدین کرمانی نزد احمد شاه فرستاد که با تمام عزت واحترام توسط احمدشاه مورد پذیرش قرارگرفت.

هرچند که شاه به این هم قانع نشد و بازهم دو نماینده را به نام های خواجه عماد الدین سمنانی و سیف الله را نزد شاه نعمت الله ولی فرستاد و این باردرخواست کرد که اگرشاه نعمت الله ولی نمی تواند به بیدر بیاید دست کم پسر خود را بفرستد، اما از آنجا که شاه نعمت الله ولی تنها یک پسربه نام خلیل الله داشت، نوۀ خود نورالله را به بیدر فرستاد.احمد شاه برای استقبال نزد نورالله رفت و محلی که از او استقبال کرد رابه منظوربزرگداشت پدربزرگ نورالله یعنی شاه نعمت الله،نعمت آباد نام نهاد.

پس از درگذشت شاه نعمت الله درسال ۱۴۳۱ میلادی بود که فرزندش خلیل الله به همراه دو پسر دیگرش حبیب الله و محب الله به بیدر رفتند. نورالله وحبیب الله با دختران احمدشاه ازواج کردند و محب الله هم با نوۀ دختری احمدشاه ازدواج کرد.نوادگان پسری شاه نعمت الله نقش بسیار مهمی را در امور سیاسی بهمنی ها بازی کردند.

آرامگاه خلیل الله موسوم به چوکندی است چوChau)) یعنی چهار وKhand)) هم یعنی طبقه ! بنابراین چو کندی یعنی ساختمان چهار طبقه. آرامگاه روی سکویی نسبتاً بلند قرار داشته و برای دسترسی به آن باید از چندین پله بالا رفت.به نظر می رسد این آرامگاه شباهت های زیادی با آرامگاه های برخی از شاهان بهمنی دارد.

از سنگ سیاه برای ساخت برخی ازدیوارها استفاده شده ودیوارهای درونی بنا هم گچ کاری شده اند.آرامگاه خلیل الله در بخش میانی بنا قرار دارد و مربع شکل است. روی تاق دروازۀ ورودی فردی به نام نادی علیNad-i-Ali)) به تاریخ۱۰۸۶هجری/۱۶۷۵میلادی کتیبه ای دارد که نشانیست بر افزودن الحاقاتی چند بربنا.

کتیبۀ زیبایی به خط ثلث در دروازۀ اصلی آرامگاه وجود دارد که به وسیلۀ خوشنویسی شیرازی به نام مغیث نوشته شده Mughith Shirazi)).این کتیبه به صورت برجسته روی سنگی سیاه است و با طرح های گیاهی تزیین شدهاست. دو بنای آرامگاهی کوچک هم کنار بنای اصلی واقع شده است که داری گورهایی از خاندان خلیل الله کرمانی هستند.

بهمنی ها نسب خود را به ساسانیان می رساندند و به همین دلیل  درون سازه هایشان و به ویژه در ورودی یا درون آرامگاه ها نقش مایه ای تزیینی را به کاربرده اند که شکل های گوناگونی دارد. این نگاره درواقع همان تاج تزیینی شاهان ساسانی است.

شرح چگونگی آگاهی بهمنی ها ازاین نقش مایۀ تزیینی دورۀساسانی دشواراست ولی این موضوع نباید تصادفی تلقی شود. شاید بتوان ادعاکرد که آگاهی از این نگارۀ تزیینی نزد بزرگ زادگان بهمنی ریشه داشته است.نقش مایه فوق با شکل های گوناگونی به نمایش درآمده ولی قالب اصلی دوبال بازاست که درون آن هلالی قراردارد .

این نگاره ها روی ورودی یا درون آرامگاه شاهان بهمنی در هفت گنبد که مجموعه ای ازآرامگاه های شاهان بهمنی همچون مجاهد شاه، داوود شاه، شمس الدین و غیاث الدین شاه و فیروز شاه بهمنی درگلبرگه هستند قرارگرفته اند.دربرخی نمونه های دیگر ازاین نگاره نقش هلال دیده نمی شود و تنها دوبال وجود دارد. درنمونۀ دیگری که درون آرامگاه خواجه محمد بنده نوازگیسو درازاست درون هلال نام الله ذکرشده و در آرامگاه خلیل الله کرمانی هم این نقش مایه چندین و چند باربه شکلهای گوناگون نمایش داده شده است.

درون یکی از اتاق های آرامگاه نیز دو کتیبۀ بسیار کم رنگ فارسی به چشم میخورد، به نظر می رسد بخش کناری کتیبه ها با گچ اندود شده وروی بخشی ازآنرا پوشانده که این موضوع نشان دهنده تاخر زمانی اندود گچ به نسبت کتیبه فوق است.  یکی از این کتیبه ها چنین نوشته ای دارد:
شاه کرم بر من درویش
از لطف خویشتن بر من دلریش
بس بود این که سوختم یکبار
وقنا ربنا عذاب النار
.متن کتیبه دیگر موجود در این بنا نیز به شرح زیر است :
……………دارد ز الله
طلب دوجهان زحضرت شاه طلب
{ای}شیخ،نبوت و ولایت طلبی.
هرچند خوانش بخش ابتدایی به دلیل کم رنگ بودن بسیاردشوار است و برای بررسی بهتر آن می توان از تصویربرداری ماورا بنفش استفاده کرده و بخش های کم رنگ شده را بازخوانی کرد.

درهرحال موضوعی که باید بر آن تاکید کرد این است که  آرامگاه خلیل الله در میان شاهکارهای معماری بهمنی قرار می گیرد. شاهکاری که دارا بودن تاقهای با شکوه، خوش نویسی های زیبا و درجه یک،  شکوه وزیباییش رادوچندان کرده است.(3)

1-پیران طریقت، تألیف دکتر جواد نوربخش، انتشارات یلدا قلم، ۱۳۸۳ خورشیدی، شابک:۳-۰۶-۵۷۴۵-۹۶۴

2- نعمت اللهی کرمانی، مولانا صنع الله، سوانح الایام فی مشاهدات الاعوام، نسخه خطی، کتابخانه ملک، شماره ۱۱۶۲، ص۲۴. (ویکی فقه)

3- حمیدرضا سروری – کارشناس ارشد باستان شناسی هند    |    احسان محمدحسینی – دانشجوی دکترای باستان شناسی.

 

 

 

]]>
https://kohbaanan.ir/%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d8%a8%d8%b1%d9%87%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%84%d8%af%d9%8a%d9%86-%d8%ae%d9%84%d9%8a%d9%84-%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d9%81%d8%b1%d8%b2%d9%86%d8%af-%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d9%86%d8%b9/feed/ 0
حیدر اکبری | اولین مدیر آموزش و پرورش کوهبنان https://kohbaanan.ir/%d8%ad%db%8c%d8%af%d8%b1-%d8%a7%da%a9%d8%a8%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d9%88%d9%84%db%8c%d9%86-%d9%85%d8%af%db%8c%d8%b1-%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/ https://kohbaanan.ir/%d8%ad%db%8c%d8%af%d8%b1-%d8%a7%da%a9%d8%a8%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d9%88%d9%84%db%8c%d9%86-%d9%85%d8%af%db%8c%d8%b1-%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/#respond Fri, 23 Jun 2023 01:40:09 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1722 حیدر اكبری «مدیر»
فرزند اكبر در سـال ۱۲۹۶هـ. ش در روسـتای جـور از توابـع كوهبنـان در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد.

پس از طی مراحل تحصیلات ابتدایی در كوهبنان بـه كرمـان آمـد و دوران متوسطه را پشت سر گذاشت. سپس وارد دانش سرای مقدماتی پسران شـد.(1) پس از اخـذ دیـپلم بـا ابـلاغ دبیـری از سـال ۱۳۱۸ش. وارد خـدمت فرهنـگ شـد و تـدریس را از دبیرستان فردوسی بم آغاز كرد. مدتی در دبیرستان بدِر سیرجان مشغول تدریس شد از سـال ۱۳۲۴ ش. نمایندگی آموزش و پرورش راور را بـه عهـده گرفـت.

سـپس بـه كرمـان آمـد و در دبیرسـتان پهلوی مشغول تدریس شد از آذرماه ۱۳۲۴ش. به عنوان نماینده آموزش و پـرورش كوهبنـان (هـم زمان مدیریت دبستان و دبیرستان پهلوی را به عهده داشت) ادامـه‌ی خـدمت فرهنگـی داد. وی بـا پشتكار وصف ناپذیری در راه اعتلای فرهنگ این مرز و بوم همـت گماشـت. تمـام شـاگردان وی كه افراد شاخصی در جامعه ی اسلامی مان هستند به خوبی از‌ایشان نـام مـی برنـد و موفقیـت خـود را مدیون این معلم فرهیخته و بزرگوار می‌دانند كه از جملـه آنهـا اسـتاد باسـتانی پـاریزی، پروفـسور حمید و احمد سیف الدینی را می‌توان نام برد.

آقای حیدر اكبری كه تحصیل كرده دانش سرای مقدماتی كرمان بـود، الفبـا را بـا روش باغچـه بـان و شناخت اصوات ضمن كلمه آموزش می‌داد. ایـن روش در مقایـسه بـا روش هـای تـدریس قبـل در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأثیر به سزایی داشت. زمان مدیریـت آقای اكبری در روستا‌های ده علی (خرم دشت)، بشكون، آسفیج، كمكوئیه و… دبستان تأسیس شد.

وی در دی ماه ۱۳۴۶به افتخار بازنشستگی نایل آمد و در سال ۱۳۵۷وفات یافت.

دانشسرای مقدماتی پسران و دختران کرمان

(1) دانشسرای مقدماتی پسران و دختران کرمان (نوشته فاطمه بیگم روح الامینی)

نامه قدیمی حیدر اکبری آموزش پرورش

نمونه نامه قدیمی از مرحوم حیدر اکبری

منبع : کتاب تاریخ فرهنگ محلی کوهبنان، نوشته فاطمه بیگم روح الامینی

]]>
https://kohbaanan.ir/%d8%ad%db%8c%d8%af%d8%b1-%d8%a7%da%a9%d8%a8%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d9%88%d9%84%db%8c%d9%86-%d9%85%d8%af%db%8c%d8%b1-%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/feed/ 0
شمس الائمه كوهبنانی https://kohbaanan.ir/%d8%b4%d9%85%d8%b3-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%a6%d9%85%d9%87-%d9%83%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86%db%8c/ https://kohbaanan.ir/%d8%b4%d9%85%d8%b3-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%a6%d9%85%d9%87-%d9%83%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86%db%8c/#respond Sat, 25 Mar 2023 16:53:14 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1668 شمس الائمه عارفی بود بی‌نظیـر كه مریدان بسیار داشـته و در كوهبـنان سـاكــن بـوده اسـت از تألــیفات او مـی توان شرح صحیح بخاری را نام برد.

در ویکی پیدا عربی درباره او چنین آمده: (لینک)

او محمد بن یوسف بن علی بن سعید، شمس الدین کرمانی و سپس بغدادی، مفسر بخاری، امام، عالم در حدیث و تفسیر و الاصول و فقه و معانی و عربی است. . یکی از آثار او «الکواکب الدریری فی شرح صحیح البخاری» است.

فرزندش در ذی المسالک گفت: روز پنج شنبه سال 717 به دنیا آمد و نزد پدرش بهاء الدین خواند، سپس به کرمان رفت و از اداد و دیگران آموخت و خیره شد و از همتایان خود پیشی گرفت و اکثریت مردم زمان خود را ترجیح داد، سپس وارد دمشق و مصر شد و بخاری را نزد نصیر خواند.

از گروهی شنید، زیارت کرد و به بغداد بازگشت و در آنجا ساکن شد. و در سیرت کامل بود که نسبت به فقرا و علما سخاوتمند و متواضع بود و به اهل دنیا اهمیت نمی داد و به آنها روی نمی آورد و سلاطین در خانه اش نزد او می آمدند و از او می پرسیدند: دعا و نصیحت و شرح مواضع، و شرح فواید غیاثیه در معانی و بیان، و پاورقی در تفسیر البیضاوی، و رساله ای در مسئله سرمه;

ابن حاجی می گوید: سی سال در بغداد برای نشر علم تلاش کرد. مدتی در مکه اقامت گزید. • در آن تألیف کتاب خود (الکواکب الدراری فی شرح صحیح البخاری – ط) بیست و پنج جزء کوچک را به پایان رساند، ابن قادی شهبه گفت: حاوی اوهام و تکرار بسیار است، مخصوصاً در تصریح اسماء. از راویان • او (ضمایر القرآن – خ) • و (پول و اجابت فی دارایی – خ) مخفف • و (شرح مخفف ابن الحاجب) آن را (هفت اتومبیل) نامیده است زیرا. هفت توضیح در آن جمع آوری کرد. • و (مدل پیشاهنگی – x) نظر در مورد آن. در گروهی در شهرداری (ت 1956 – د) و در راه بازگشت از حج در راه بغداد درگذشت و در آنجا به خاک سپرده شد.

گویند روز پنجشنبه سال 786 وفات یافت، پس او را به بغداد منتقل کردند و در قبری که برای خود آماده کرده بود، نزد شیخ ابی اسحاق شیرازی دفن کردند.

تصاویری از کتاب شرح صحیح بخاری شمس الائمه کوهبنانی

صفحه جلد کتاب شرح صحیح بخاریکتاب شمس الائمه کوهبنانیکتاب شرح صحیح بخاری شمس الائمه

همچنین علاوه بر شرح صحیح بخاری کتابی تحت عنوان «تحقيق الفوائد الغياثية» (دستیابی به مزایای امدادی) نیز از او در لبنان به چاپ رسیده است.

تصاویری از کتاب تحقيق الفوائد الغياثية شمس الائمه کوهبنانی

کتاب تحقیق الفوائد الغیاثیه شمس الائمه کوهبنانی

که هر دو کتاب وی در سایت در دسترس است. (لینک مشاهده)

همچنین در سایت ترجمه در طول تاریخ درباره وی مطالب زیر عنوان شده است: (لینک مشاهده)

اساتید شمس الائمه:

عبد الرحمن بن أحمد بن عبد الغفار بن أحمد الإيجي

شاگردان شمس الائمه کوهبنانی:

جمال الدين محمد بن أحمد بن محمد بن محمود الكازروني أبي عبد الله
شرف الدين عبد الرحيم بن عبد الكريم بن نصر الله الصديقي الجرهي أبي السعادات
تقي الدين يحيى بن محمد بن يوسف السعيدي الكرماني
جلال الدين أسد بن محمد بن محمود الشيرازي البغدادي الدمشقي
عز الدين عبد الرحيم بن محمد بن عبد الرحيم المصري أبي محمد

حميد الدين عبد الحميد بن محمد بن يوسف الكرماني

در سال ۷۱۷ به دنیا آمد و از گروهی در کشور خود گرفت، سپس به شیراز سفر کرد و از قاضی عداد آموخت و وارد شام و مصر شد و در الازهر «البخاری» شنید. مسجد از قول حديث نصيرالدين فاريقي و شرح بخاري را گردآورد كه آن را «الكواكب الدريري» ناميد و گروهي از او شنيد و شهرت داشت در. در همه کشورها، و در خطبه خود به نقد «شرح ابن بطل»، «شرح حلبی» و «شرح مقالاتی» پرداخت. ابن حجر در «الدرار» گفته است: توضیح مؤلف ترجمه، با وجود اشتباهاتی که در نقل دارد، مفید است. چون فقط از روزنامه ها گرفت. سی سال برای نشر علم در بغداد صادر کرد و در آستان کارش بود، در برابر مردم دنیا تردید نداشت، به آسانی راضی، ذاتی علم، متواضع بود.
وی در بازگشت از حج در محرم سال 786 منتهی شد – رحمت الله علیه – وفات یافت.
تاج آراسته یکی از جواهرات بهره های سبک دیگر و اولی – ابوالطیب محمد صدیق خان بخاری القنوجی است.

 

  • الائمه
  • شمس الائمه کوهبنانی
  • شمس الائمه کوهبنانی 3
  • شمس الائمه کوهبنانی 4
  • شمس الائمه کوهبنانی 5
  • شمس الائمه کوهبنانی 6

 

عکس استفاده شده تزئینی بوده و اثر حسین یوزباشی می باشد

]]>
https://kohbaanan.ir/%d8%b4%d9%85%d8%b3-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%a6%d9%85%d9%87-%d9%83%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86%db%8c/feed/ 0
شرف کوهبنانی https://kohbaanan.ir/%d8%b4%d8%b1%d9%81-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86%db%8c/ https://kohbaanan.ir/%d8%b4%d8%b1%d9%81-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86%db%8c/#respond Sat, 25 Mar 2023 11:55:24 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1664 شرف كوبنانی یكی از شخصیت‌های برجسته و نزدیكان به دربار سلجوقی بوده و در حملـه تركـان غُـز به قتل رسید.

در تاریخ سلاجقه آمده است: «روز سه شنبه سیزدهم تیـرماه سـنه‌ی ۵۶۸ تـوران شـاه بـه صحراء دشت خیام بیرون بـرد و اكثـر تاجیكـان در خـدمت تركـان و در پـیش اتابـك و ملـك، وزیـر ظهیرالدین اقرون و نصیرالدین ابوالقاسم و شهاب الدین كیا محمد بن المفرح و خواجـه علـی خطیـب و سابق الدین و فخر الاسلام و شرف كوبنانی راكه اركان مملكت بودند در كشیدند و پاره پـاره كردنـد، باقی تاجیكان گریختند و تركان در منزل مقتولان افتادنـد و غـارت كردنـد و از ملـك و اتابـك دریـن حركت هیچ كلمه‌ی انكار صادر نشد.» (1)

1- تاريخ سلاجقه ص 105

عکس استفاده شده تزئینی بوده و اثر حسین یوزباشی می باشد

]]>
https://kohbaanan.ir/%d8%b4%d8%b1%d9%81-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86%db%8c/feed/ 0
شیخ محمدحاجی کوهبنانی https://kohbaanan.ir/%d8%b4%db%8c%d8%ae-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%d8%ad%d8%a7%d8%ac%db%8c-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86%db%8c/ https://kohbaanan.ir/%d8%b4%db%8c%d8%ae-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%d8%ad%d8%a7%d8%ac%db%8c-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86%db%8c/#respond Sat, 25 Mar 2023 11:47:37 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1660 یكی از بزرگان و عارفان كوهبنان بوده و مشهور است كه یك نوبت گذار‌ایشان بـه شـادكام (1) افتـاده و میانه روز بود كه به صحرای زراعت آن جا رسـید و كـودكی در سـر غلـه بـوده و گنجـشك را از غلـه بیرون می‌كرده چون در آن جا گنجشك بسیار بوده و حرارت بر شیخ اثر كرده بود، به كـودك گفتـه كه بابا آبی بیاور كه بخورم

كودك گفته كه من لحظه‌ای غافل نمی‌توانم شـد كـه گنجـشك خرابـی می‌كند، چون زراعت ما اندك است و گنجشك بسیار، شیخ گرم شده و گفته تـو بـرو آب بیـاور كـه گنجشك غله نمی‌خورد، كودك دویده و آبی جهت شـیخ آورده، از آن روز غلـه ی آن جـا را مطلقـاً گنجشك و هیچ پرنده‌ای نمی‌خورد، بعد از آن حضرت شیخ اشارت كرده‌اند، بـا كلاغـی كـه در آن صحرا حاضر بوده كه ما به عهده‌ی تو كردیم كه هیچ جانور را نگذاری كه در این صحرا خرابی كنـد.

حال از آن روز تاكنون یك جفت كلاغ زیاده در آن جا نمی‌باشـد، كـه جـانوركی از آن حـوالی پیـدا شد، او را می‌زنند و بیرون می‌كنند و بچه‌های خود را نیز كه بزرگ شدند می‌زنند تا آواره نمایند و حال معلوم نیست كه همان دو كلاغند كه حضرت شیخ‌ایشان را واداشته یا از بچهه ـای آن دو كلاغنـد، امـا زیاده از این یك جفت كلاغ در آنجا نیست و گنجشك بسیار می‌باشد و مطلقاً غله آن جا نمی‌خورند.

1- كه سابقاً جزء توابع كوهبنان بوده و اينك از ملحقات بافق مي باشد و در سابق بافق و بهاباد نيز از توابع كوهبنان محسوب مي شده است.

عکس استفاده شده تزئینی بوده و اثر حسین یوزباشی می باشد

]]>
https://kohbaanan.ir/%d8%b4%db%8c%d8%ae-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%d8%ad%d8%a7%d8%ac%db%8c-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86%db%8c/feed/ 0
شیخ تقی الدین فوزی https://kohbaanan.ir/%d8%b4%db%8c%d8%ae-%d8%aa%d9%82%db%8c-%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86-%d9%81%d9%88%d8%b2%db%8c/ https://kohbaanan.ir/%d8%b4%db%8c%d8%ae-%d8%aa%d9%82%db%8c-%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86-%d9%81%d9%88%d8%b2%db%8c/#respond Sat, 25 Mar 2023 11:35:23 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1657 او عالمی بزرگ و متقی و اهل فوز كه یكی از محلات بسیار خـوش آب و هـوای كوهبنـان اسـت كـه گردو و گیلاس آن امتیاز و شهرت دارد تا كوهبنان پنج فرسنگ مـسافت دارد و در قـسمت شـرقی آن قرار دارد

عکس استفاده شده تزئینی بوده و اثر حسین یوزباشی می باشد

]]>
https://kohbaanan.ir/%d8%b4%db%8c%d8%ae-%d8%aa%d9%82%db%8c-%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86-%d9%81%d9%88%d8%b2%db%8c/feed/ 0
یادداشت دکتر رضا کردی | كوهبنان، دیروز، امروز، فردا https://kohbaanan.ir/%db%8c%d8%a7%d8%af%d8%af%d8%a7%d8%b4%d8%aa-%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%da%a9%d8%b1%d8%af%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%af-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/ https://kohbaanan.ir/%db%8c%d8%a7%d8%af%d8%af%d8%a7%d8%b4%d8%aa-%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%da%a9%d8%b1%d8%af%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%af-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/#respond Thu, 20 Oct 2022 19:15:07 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1598 مشاهیر كوهبنان
مهم‌ترین وصفی که شیروانی درباره کوهبنان آورده، توانمندی‌های انسانی و وجود عالمان و مشاهیر و مفاخر است. او نوشته است: اگرچه راقم بلوک کهبنان ندیده، اما مردمش مشاهده گردیده است. جناب شاه نعمت‌الله از آنجا بوده و در آن ناحیه متولد شده است و جناب مولانا هدایت‌علی شاه طاب ثراه نیز از آنجا برخاسته و به زیور فضائل صوری و معنوی آراسته … او سپس شرح مفصلی درباره زندگی هدایتعلی شاه معروف به محمد شهید کوهبنانی ذکر کرده است .
ازجمله چهره‌های عارف‌مسلک که به‌گونه‌ای با دستگاه سیاست سلجوقی ارتباط داشته و به‌طور خاص ندیم و مراد ملک محمد بوده، برهان‌الدین کوهبنانی است.
ملک محمد بیش از 14 سال از سال 537 ق به بعد فرمانروایی كرد و در این مدت كارهای عمرانی و فرهنگی قابل‌توجهی انجام داد كه افضل کوهبنانی آن‌ها را ذكر كرده است . وی با آن‌که مردی سنگدل و خون‌ریز بود، پارسایان را احترام می‌گذاشت. ازجمله محرمان و محترمان وی برهان‌الدین كوهبنانی بود. برهان‌الدین گفته است كه اعدام‌های ملك محمد پسر كرمانشاه سلجوقی در كرمان، با مجوز شرعی علمای حنفی مذهب این سامان انجام می‌شده است. افضل می‌نویسد:
«ملك محمد به‌غایت خون‌ریز بود و گویند كه روزی كه كسی نكشتی به شكار شدی و گور آهو زدی و خون ایشان ریختی و باوجود چنین خونریزی، زاهد عمانی كه در فوز كوبنان {فیض‌آباد كنونی} ساكن بود، شیخ برهان‌الدین ابونصر احمد الكوبنانی قدس سره از او نقل می‌فرموده‌اند كه زاهد را ملك تعظیم بسیار كرده، بابا می‌خواند و او وقت وقت به شهر گواشیر شدی و به سرای ملك تردد كردی. گفت یك روز با ملك در سرای او می‌گشتیم. به موضعی رسیدیم كه یک‌چند خروار كاغذ همه رقعه بر هم ریخته بود. پرسیدیم كه این كاغذها چیست؟ ملك گفت فتوای ائمه شرع. هرگز هیچ‌کس را نكشتم الا كه ائمه فتوا دادند كه او كشتنی است و شیخ برهان‌الدین قدس سره ملك محمد را از پادشاهان عادل دانستی ».
شرف‌الدین كوهبنانی نیز از چهره‌های بانفوذ این دوره بود که داستان به قتل رسیدنش را افضل‌الدین ذکر کرده است.

 

  • کوهبنان، دیروز، امروز، فردا
  • کوهبنان، دیروز، امروز، فردا 2
  • کوهبنان، دیروز، امروز، فردا 3
  • کوهبنان، دیروز، امروز، فردا 4
  • کوهبنان، دیروز، امروز، فردا 5

🔹بخشی از یادداشت دکتر رضا کردی/ منتشر شده در شمارۀ پانزدهم ماهنامۀ ستاره کرمان

 

]]>
https://kohbaanan.ir/%db%8c%d8%a7%d8%af%d8%af%d8%a7%d8%b4%d8%aa-%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%da%a9%d8%b1%d8%af%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%af-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/feed/ 0
مقاله دکتر محمود روح الامینی پیرامون ابواسحاق کوهبنانی https://kohbaanan.ir/%d8%a7%d8%a8%d9%88%d8%a7%d8%b3%d8%ad%d8%a7%d9%82-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%b0%da%a9%d8%aa%d8%b1-%d8%b1%d9%88%d8%ad-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c/ https://kohbaanan.ir/%d8%a7%d8%a8%d9%88%d8%a7%d8%b3%d8%ad%d8%a7%d9%82-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%b0%da%a9%d8%aa%d8%b1-%d8%b1%d9%88%d8%ad-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c/#respond Sun, 03 Apr 2022 08:22:41 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1033 ‌ ‌‌‌ابواسحاق كوبنانى رياضى‌دان و اديب قرن نهم هجرى

دكتر محمود روح الامينى

ابواسحاق‌ بن‌ عـبد‌الله بـن خـادم البرهانى كوبنانى (كوهبنانى) [1] رياضى‌دان، منجم، فيلسوف، موسيقى‌شناس، اديب و خطيب مشهور قرن نهم‌ هجرى است. تاريخ دقـيق تولد و وفات او معلوم نيست؛ ولى تاريخ نوشتن و تأليف‌ بسيارى از نامه‌ها و كتابهايش‌ سالهاى‌ 845 تا 875 را نـشان مى‌دهد. از آثار و رسائل وى نـسخه‌هاى مـتعددى، به عربى و فارسى، كه بعضى از آنها به خط مؤلف است، در كتابخانه‌هاى معتبر يافت مى‌شود، كه به ترتيب‌ اهميت عبارتند از:

الف. كتابخانه مركزى دانشگاه تهران . مجموعه‌ اى مشتمل بر هشت رساله، در يك مجلد، به شماره 2417 (اسناد خـطى)به شرح زير است:

1-شرح رساله شمسية الحساب، مشتمل بر‌ چندين‌ فصل و باب در رياضى و هندسه و مثلثات

2-ديباچه‌اى است كه نخست بر شرح باب چهارم شمسيه الحساب نوشته و سپس كه به شرح تمام كتاب پرداخـته،اين ديبـاچه را تغيير داده و به‌ نام‌ آغا بهرام روزافزون(از امراء مازندران بوده)نمود.

3-شرحى است بر رساله اقبال و ادبار،مخترعه ابراهيم بن نصر بن مستان كه در آن اوان افكار تمام علما و متفكران را به خود جلب نموده بود.

4-تعليقى است بر تحقيقات‌ موسى‌(؟)و شرحى‌ بر يك رساله

5-رساله‌اى در‌ تقويم‌ كواكب‌ و شرحى بـر فـصل رابع از مقاله ثانيه زيج ايلخانى تأليف خواجه نصير الدين طوسى كه به خواسته امير عبد الكريم(از‌ امراء‌ مازندران‌)به فارسى تأليف كرده.

6-رساله تأليفيه در تناسب‌ كه‌ در 863 در كرمان تأليف و در 868 در جرون(شهرى در هرمزگان فعلى)نوشته شـده.

7-رسـاله‌اى در شـطرنج به‌ فارسى‌ در‌ جمادى الاخر 868 در هـرموز (جـزيره هـرمز)نوشته شده.

8-شرحى‌ بر سى فصل از كتاب خواجه نصير الدين طوسى.

ب.كتابخانه مجلس. مجلدى از آثار وى به شماره 6405‌ (آثار‌ خطى‌) به شرح زير:

1-رسـاهل تـأليفيه در تـناسب  (مقاله ای مرتبط- تحقیق و تصحیح رساله تالیفیه اثر ابواسحاق کوبنانی)(فایل PDF)

2-شرح شمسية الحساب (فایل اسکن شده)

3- رساله هیئت   (فایل اسکن شده)

4-منشآت شرف‌الدین

ج-كتابخانه‌ ملى‌ پاريس.كتاب اعمال هـندسى بـوزجانى(از ابواسحاق و برادرش نجم الدين محمود)[2] (ترجمه از آن کتاب)

به علاوه در كتابخانه‌هاى‌ ملك‌ و مدرسه‌ سپهسالار نسخه‌هاى خطى از آثار ابواسحاق موجود است.و نـيز اسـتاد مـحمد‌ تقى‌ دانش‌پژوه‌ رساله‌اى در موسيقى را از ابو اسحاق،به نگارنده يادآورى فرمودند كه وى بـا‌ دقت‌ و تبحر‌ همراه با ضبط علائم(نت)تأليف نموده است.

قديم‌ترين منبع تحقيقى كه درباره ابو‌اسحاق‌ مطلبى نـوشته مـاهنامه عـلمى فرانسه معروف به«روزنامه آسيائى»[3] است كه در آوريل‌ 1855‌(135‌ سال پيش)در مقاله‌اى تحت عنوان «رياضـيات در مـشرق‌ زمين» [4] به شرح نظر او و نجم‌ الدين‌ مـحمود‌ پرداخـته اسـت.

ابوالقاسم قربانى رياضى‌دان معاصر،در كتاب رياضيدانان ايران به معرفى ابواسحاق پرداخته‌ است‌.[5]

مـنشآت ابـواسـحاق ، اخيرا نسخه خطى از ابواسحاق تحت عنوان«منشآت‌» در‌ اختيار نگارنده قرار گرفت،[6] كه در هيچ كدام از فـهرستها و مـجموعه‌ها به آن اشاره نشده و شايد‌ نسخه‌اى‌ منحصر به فرد باشد.

اين كتاب 206 صفحه‌اى شامل 45 نـامه خـطاب‌ بـه‌ اميران و قاضيان و عالمان و عارفان است(كه بعضى‌ از‌ آنها‌ را ابواسحاق انشاء كرده است)[7] و 12‌ ديباچه‌،كه بر رسـاله‌هاى مـختلف نوشته و 2 خطبه مى‌باشد و در جمادى الاخر سنه 900 در‌ شهر‌ يزد به خط شخصى به‌ نام‌ ابـو سـعيد‌ نـوشته‌ شده‌.

دستيابى به منشآت ابواسحاق، گوشه‌هائى‌ از‌ زندگى خانوادگى و اجتماعى و علمى او را روشن‌تر مى‌سازد.چنانكه مـى‌دانيم مـضمون و محتواى‌ نامه‌هاى‌ خصوصى-مستقيم و غيرمستقيم-نكات فراوان و دقيقى‌ را،كه چه بسا‌ از‌ ديد مورخان پوشـيده مـانده اسـت‌،آشكار‌ مى‌سازد.[8]

«منشآت»ها كه جمع‌آورى و تأليف آنها سابقه‌اى طولانى دارد،براى پژوهشهاى تاريخى‌ و اجتماعى‌ و فرهنگى،مـنابعى دقـيق و ارزنـده است‌.

در‌ اين‌ مقوله،مى‌كوشيم-هرچند‌ شتاب‌زده‌-از خلال نامه‌ها و مطالب‌ منشآت‌ به مـعرفى بـيشتر ابواسحاق بپردازيم.

منشآت ابواسحاق کوهبنانی

حسين بن معين ميبدى،گردآورنده منشآت،كه خود‌ نيز‌ از عرفاى صاحب تأليف است،و يكى‌ از‌ نـامه‌ها خـطاب‌ به‌ اوست‌، ابواسحاق و آثار او‌ را چنين معرفى مى‌كند:

«…از‌ جمله افاضل كه در اين زمان مـعارف نشان به انشاء حـقايق و ابـداء دقايق در جميع مجالس مشهور و در هـمه مـدارس مذكور است،حكيمى فيلسوفى نكته دانست،(…)استاد العلماء فى الافاق‌،شرف‌ الحكمته و الدين شـيخ ابواسحاق ايده الله تعالى معارج كماله و خـلد مـدارج جـلاله و بى‌شايبه تكلف و رايحـه تـصلف هر نامه نامى كه مـرقوم كلك سـامى آن جناب حكمت مآب شده‌،

بر‌ مثال نامه ابرار،مظهر انوار است و هر حرفى از آن ظـرف جـواهر اسرار است و چون اهتمام تمام در شـأن اين خـاكسار پريشان،تـراب‌ اقـدام‌ درويشـان حسين بن معين مـيبدى‌ حصنه‌ الله تعالى بالتأييد الا بدى دارند و او را از جمله مخلصان و شاگردان حود مى‌شمارد.اشاره مقرون به بشارت صـادر شـد كه منشآت رفيع الشأن‌ ايشان‌ را كه چون زلفـ‌ خـوبان‌ پريشـان بـود كاكل صـفت مربوط سازم و ارقـام اقـلام حقايق انجام كه بر قسم تفرقه موسوم بود مضبوط گردانم…»[9]

ابواسحاق درباره نسب خود،در پايان ديباچه رسـاله اقـبال و ادبـار مى‌نويسد‌:

«ابواسحاق شيخ‌زاده ابن الخادم البـرهانى الكوبـنانى»[10] و در نـامه ديگـر آورده:

«انـا الفـقير ابواسحاق بن عبد الله»

وى در دو نامه به مشكلات زندگى داخلى اشاره دارد.از جمله در‌ نامه‌اى‌ به ملا‌ صدرا الدين على طبيب اصفهانى،ضمن عذرخواهى از عدم قبول دعوتى كه از او نموده،مى‌نويسد:«…و پاى‌بند‌ جـمعى عيال و اطفال شكسته‌بال و سراسيمه احوال شده‌ام،

در كوى تو نايم‌ كه‌ پريشان‌ شوت دلگر چشم تو بر حال پريشان من افتد»[11]

و در نامه‌اى ديگر:«…خاطر اين سرگشته بى‌سروسامان‌(…)‌‌به‌ ضبط اطفال و عيال مبتلا و گـرفتار گـشته»[12]و در نامه‌اى كه مخاطب آن معلوم نيست‌،نوع‌ مشغله‌اش را بيان‌ مى‌دارد:«بواسطه محصلان زراعت كوبنان،به سعادت خدمت مسارعت نتوانست نمود.»[13]

ابواسحاق را دو برادر بود‌.يكى‌ از آنها نجم الدين محمود،كه ديباچه «شرح المجستى»او در منشآت آمده؛وى بيمار مى‌شود و ابواسحاق در نامه‌اى كه به خواجه ضياء دين(ضياء الدين)محمد يزدى مى‌نويسد،نگران‌ بـيمارى اوسـت:«مدتى شد كه برادرم شيخ نـجم الدين مـحمد مريض است،از ميامن نسيم دولت صاحبى صباء صحت بوزد و هيچ يك را از زمره داعيان اين دولت و مواليان آنحضرت چشم‌ زخم‌ حوادث ترسد».[14]

نگرانى ابواسحاق بى‌مورد نبود؛نجم الدين مـحمود در جـوانى مى‌ميرد. در منشآت يك نامه در رثـاء بـرادر و خطبه‌اى در سالروز مرگ او،به زبان عربى،آمده است‌.

برادر‌ ديگر او به نام برهان است، كه براى رفع گرفتارى او به يكى از بزرگان زمان خود مى‌نويسد:«…حال برادرم برهان بر ضمير غيب‌دان پنهان نـيست،امـيد به كرم‌ آن‌ كريم چنان است كه ملتفت حال او شوند و به هرچه موجب نجات و مدد خلاص او باشد اشاره فرمايند و به آنچه بنده دولتخواه را بايد گفت و كرد هدايت نمايند.»[15]

ابواسحاق از‌ شاگردان مدرسه «سـعديه»[16] و هـم در‌ آنجا‌ مـدتى‌ را به تدريس علوم عقلى و نقلى پرداخته است.در نامه‌اى كه به خواجه عبد القادر كرمانى درباره صد ور پروانچه، بـراى‌ دريافت‌ مبلغى‌ از ديوان اوقاف، از جمله مى‌نويسد: «…مدرسه سعديه‌ كه‌ در آنجا استفاده از اسـتادان كه هـم آنـجا متوطن بودند، نموده و خود مدتها آنجا به درس ونشر علوم عقلى‌ و نقلى‌ مشغول‌ بوده…»[17]

 

عـلاوه بر تبحّر در علوم رياضى و نجوم و عقلى و نقلى،وى شاعر و اديبى توانا بود و از‌ شعر‌ شـاعران‌ بسيارى چون انورى، سـعدى، امـير خسرو دهلوى، حافظ و ديگران، براى زينت و تأكيد‌ و توجيه‌ كلام‌ و بيان استفاده نموده. تا جايى كه در نامه‌ها و خطبه‌هاى عربى نيز از شعرهاى فارسى‌ شاهد‌ آورده‌.در منشآت 152 بيت فارسى و 24 بيت عربى آمده، از اين مجموعه 45 بيت‌ از‌ ديوان حـافظ است،و بعضى از بيت‌ها به صورتى است كه با نسخه‌هاى ديگر‌ فرق‌ دارد‌.[18]

نمونه‌اى از شعر ابواسحاق كه در مجموعه دانشگاه تهران آمده:

از خمير طينت‌ آدم‌ به قوت مايه بود#عنصر او ورنه اكنون تا بماندستى فـطير
ز آب دانـش‌ پخته‌ شد‌ نان وجودش لا جرم#صانع از خاكش برون آورد چون موى از خمير

اين مقوله‌ را‌ با نقل جمله‌هائى از دو ديباچه به پايان مى‌بريم و اميد است كه‌ توفيق‌ انتشار‌ منشآت،كه در پى تنظيم آنم،دست دهد:

ديباچه رسـاله حـساب شطرنج:

«اين تحفه لايق‌ عرصه‌ بساط‌ مجلس وزير شاه عالم و ناكزر(؟)امم و خلاصه بنى آدم افتاده كه در‌ بساط‌ فضل گستراى جواد طبع جوادش محاسبان ايام را كه مبارزان عرصه زمانند،اسب ورخى نهاده و در‌ ركاب‌ سير خـاطر بـرق آثار وقادش بحاشيه‌كشى جمله پياده خوضى كه در لجه‌ اين‌ بحر سياقت حساب و نهر مهارت در اين‌ باب‌ رفته‌ هم قلم فكر خواص خاطر خطير و ضمير‌ منير‌ با تدبير برق مسيرش به غـور رسـد…»[19]

ديبـاچه رساله«در باب آنكه محيط‌ دايرهـ‌ ثـلث امـثال و سبع قطر است‌.»:

«باعث‌ بر تقرير‌ اين‌ مقاله‌ و تحرير اين رساله آنست كه دقيقه‌اى‌ از‌ بدايع عـلوم رياضيّات كه صيقل علوم‌ و محك‌ افهام و رافع اذهان و دافع اوهام است به منصه عرض عقلاء بلاد و امصار و زيركان‌ زمان‌ و اهـل اسـتبصار، هـرچند مثل زر‌ به‌ كان‌ و زيره به كرمان‌ است‌،

برساند و چون از عاليحضرت‌ اعـلى‌ صاحب صائب اراء (…)اشارتى صادر گشت در باب مساحت دايره و نسبت محيط آن با‌ قاطر‌ كه ثلث امثال قطر و سبع قطر‌ است‌ كه اينـ‌ سـبع‌ چـگونه‌ است و چون اين مسأله‌ از غرائب مسائل و عجايب رسائل است كه ارشميدس حكيم بـيرون آورده و در تـحقيق آن از‌ علمى‌ و عملى غايت توضيح و تنقيح رفت،

ارجو‌ من‌ الله‌

كه‌ از‌ ميامن اين دولت‌ منافع‌ بى‌غايت به طـلبه عـلوم يقـينى عايد گردد.»

 

پی نوشت و منابع مقاله :

[1]در نوشته‌ ها و اسناد قديم بدون «ه‍» (كوبنان) آمده؛ در‌ سـده‌ اخـير،در زبان نوشتارى «كوهبنان» و در زبان گفتارى «كوبنان» رايج است.

[2]-بطوري كه از«منشآت» (كه در پى خواهد آمد)بر مى‌آيد، نجم الدين محمود برادر‌ ابواسحاق بـوده و در جـوانى درگـذشت، به اين ارتباط در رساله‌هاى رياضى اشاره نشده است.

[3]-Journal Asiatique‌,Paris‌ 1855 Tome 5 Pages 350 ā 359

[4]-Mathematiques Chez Les Orientaux (فتوكپى ضميمه ملاحظه‌ شود‌)

[5]-رياضيدانان ايران صفحه 153 تا 157 و نيز رياضى‌دانان دوره اسـلامى(از سـده سوم‌ تا‌ سده يازدهم هجرى) تأليف ابـو القـاسم‌ قـربانى‌، مركز‌ نشر‌ دانشگاهى‌ 1365،صحفه 60‌ و 61‌

[6]-اين كتاب متعلق بـه مـجموعه كتابهاى خطى دانشمند محترم، مرحوم آقاى سيد محمد هاشمى است؛ اين‌ مجموعه‌ مـى‌توانست‌ بـراى دانشگاه كرمان سرمايه‌اى گرانبها بـاشد.

[7]-مـثلا‌ نامه‌اى‌ از‌ جـانب‌ شـاه‌ مـازندران‌ به عم او امير نصر الدين.

[8]-به مـقالۀ ارزش تـاريخى و اجتماعى نامه‌هاى خصوصى، مجله آينده اسفند 1367 مراجعه شود.

[9]-صفحه‌ 3 و 4 منشآت(نسخه خطى)

[10]-صفحه 157(همان)

[11]-صفحه 112(همان)

[12]-صفحه 111(همان)

[13]-صفحه 166(همان)

[14]-صفحه 82

[15]-صـفحه ‌ ‌165

[16]-مـعلوم نيست‌ كه مدرسه سعديه در كدام شهر بود؛ احتمالا در كرمان بوده(چون نامه خطاب به عـبد القـادر كرمـانى‌ است‌). و قابل‌ توجّه است اگر منسوب به سعدى شيرازى باشد.

[17]-صفحه 94 منشآت‌(نسخه‌ خطى)

[18]-به مقاله «قرآن به سبعه خوانى در چارده روايت» حـافظ شناسى شـماره‌ 12‌ انـتشارات پاژنگ سال 1369 مراجعه نماييد‌.

[19]-صفحه 173 منشآت(نسخه‌ خـطى‌)

 

منبع:

پایگاه تخصصی مجلات نور 

عکس استفاده شده تزئینی بوده و اثر حسین یوزباشی می باشد

]]>
https://kohbaanan.ir/%d8%a7%d8%a8%d9%88%d8%a7%d8%b3%d8%ad%d8%a7%d9%82-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%b0%da%a9%d8%aa%d8%b1-%d8%b1%d9%88%d8%ad-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c/feed/ 0