شاه نعمت الله ولی – کوهبنان https://kohbaanan.ir بام فرهنگی استان کرمان Mon, 11 Dec 2023 17:52:37 +0000 fa-IR hourly 1 https://kohbaanan.ir/wp-content/uploads/2021/08/cropped-favicon_1-32x32.png شاه نعمت الله ولی – کوهبنان https://kohbaanan.ir 32 32 شاه برهان الدين خلیل الله | فرزند شاه نعمت الله ولی https://kohbaanan.ir/%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d8%a8%d8%b1%d9%87%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%84%d8%af%d9%8a%d9%86-%d8%ae%d9%84%d9%8a%d9%84-%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d9%81%d8%b1%d8%b2%d9%86%d8%af-%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d9%86%d8%b9/ https://kohbaanan.ir/%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d8%a8%d8%b1%d9%87%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%84%d8%af%d9%8a%d9%86-%d8%ae%d9%84%d9%8a%d9%84-%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d9%81%d8%b1%d8%b2%d9%86%d8%af-%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d9%86%d8%b9/#respond Wed, 02 Aug 2023 17:32:16 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1765 امیر شاه برهان الدین خلیل الله فرزند شاه نعمت الله ولی از عارفان نامی قرن نهم هجـری اسـت. تولـد او را در سال 775هجری درکوهبنان ثبت کرده‌اند. شاه نعمت الله به مناسبت احترامی کـه بـه برهـان الـدین کوهبنانی داشت، نام فرزندش را برهان الـدین خلیـل الله نهـاده اسـت. چنانچـه حـضرت مقدسـه شـاه نعمتا… تولّد او را به نظم کشیده است.

از قـضـای خـدای عـزوجـل                                        حـی قـیـوم و قـادر سـبحـان
نیم ساعت گذشته بود از روز                                      روز آدیـنـه در مـه شـعـبـان
یازدهم بود و ماه وقت شریف                                     ماه در حوت و مـه در میـزان
پنـج و هفـتاد و هفتصد از سال                                  رفته در کوهبنان که ناگاهان
میـر برهـان دیـن خـلیـل اللــه                                   آمـد از غـیب بنـده را مهـمان

خیـر مقـدم بر آمـد از عـالـم مرحـبایـی شـنـیدم از یـاران برهان الدین خلیـل اللـه مدت‌ها در تفت یزد بود و آن جا خانقایی بنا نهاد. بعد از مرگ شاه نعمت الله ( 834هجری)، خلافت طریقه نعمت اللهی به او تعلق یافـت. صـوفیان ایـن طریقه، از خواص و عوام برای تجدید بیعت و عرض ارادت از هر دیار به سوی کرمـان رهـسپار شـدند.

همین امر تشویش خاطر حاکم کرمان را فراهم آورد و مراتب را برای شاهرخ تیموری نوشـت کـه شـاه برهان الدین خلیل اللـه را به هرات خواند. شاه خلیل الله مـدتی بـا عـزّت و حرمـت در دربـار شـاهرخ زیست. در همین روزها که شاه خلیل اللـه در هرات توقف داشت، میرزا بایسنقر پـسر شـاهرخ تیمـوری در سلک مریدان خاص وی درآمد و اظهار ارادت و اخلاص به او نمود تا به جایی کـه طـشت و آفتابـه برای او می‌برد.

در تاریخ یزد آمده است که «هدیه‌های پادشاه دکَن که به خـدمت سـید خلیـل الله فرستاده شده بود از این قرار بود: تسبیحی صد دانه از لعل و یاقوت، یـک کرسـی کـه پایـه هـای آن از زمرد و مرصع شده بود که به شاهرخ شاه بخشیده و سپس به کرمان بازگشت».

پس از فوت شاه نعمت‌الله ولی، فرزندش شاه خلیل‌الله، ارشاد درویشان نعمت‌اللهی را به عهده گرفت. شاه خلیل‌الله از ایران به دکن رفت و تا زمان شاه علیرضای دکنی، اقطاب سلسله در دکن سکونت داشتند، تا اینکه در سال ۱۱۹۰ هجری ـ پس از حدود سه قرن ـ سید معصوم‌علیشاه دکنی به ایران آمد و به زودی مردانی چون فیض‌علیشاه و نورعلیشاه اصفهانی و مشتاق‌علیشاه را تربیت كرد. مشتاق عليشاه و مظفر عليشاه با خون خويش نهال فقر را مجدداً در ایران آبیاری کردند.(1)

مزار برهان الدین خلیل در هند

تنها فرزند شاه نعمت الله، شاه خلیل الله است. شاهرخ تیموری احتمالا به منظور کنترل فرقه‌ی نعمت اللهی، خلیل الله را به دارالسلطنه‌ی هرات فراخواند و ظاهرا مراتب احترام را به جا آورد، اما زمانی که اقبال عموم مردم را نسبت به شیخ مشاهده کرد (تا بدانجا که فرزندش، بای سنقر میرزا، با آفتابه طلا دست‌های شیخ را شست) دیگر نتوانست تحمل نماید و بنای بدرفتاری نهاد. شیخ با هر عذر و بهانه‌ای بود، هرات را به سمت ماهان ترک کرد.  گویا در کرمان هم نتوانست آسوده باشد، لذا یکی از پسرانش، شاه شمس الدین محمد را به نیابت خود مسئول تولیت آستانه شاه ولی در ماهان گذاشت و خود به همراه بقیه‌ی اعضای خانواده به هند رفت. در آن جا مورد استقبال قرار گرفت و به ارشاد مریدان در دکن پرداخت. شاهزاده علاءالدین، پسر احمدشاه بهمنی یکی از دختران خود را به عقد شاه حبیب الله، پسر سوم شاه خلیل الله درآورد.(2)

فرقه نعمت اللهی در هند

خلیل‌اللّه کرمانی، ملقب به سیدبرهان‌الدین و معروف به شاه خلیل‌اللّه، عارف و صوفی ایرانی در جنوب هند،سده نهم.شاه خلیل‌اللّه، تنها فرزند شاه نعمت‌اللّه ولی*، در 775 در کوهبنان/ کوبنان کرمان متولد شد (عبدالرزاق کرمانی، ص 46 ـ 47؛ واعظی، ص 286ـ287؛برای اطلاع از اصل و نسب خانوادگی خلیل‌اللّه رجوع کنید به عبدالرزاق کرمانی، ص 23؛ واعظی، ص 275ـ 276).

وی تحصیلات خود را نزد پدر گذراند و حقایق و رموز عرفانی را از وی آموخت. شاه نعمت‌اللّه به او علاقه خاصی داشت تا آنجا که رساله‌ای تحت عنوان نصیحت‌نامه به نظم و نثر برای خلیل‌اللّه نگاشت و در اشعارش او را مورد خطاب و توجه قرار داد (رجوع کنید به نعمت‌اللّه ولی، جاهای متعدد؛ عبدالرزاق کرمانی، ص 69ـ70، 116؛ نیز رجوع کنید به معصوم علیشاه، ج 3، ص 84ـ 92؛ آقابزرگ طهرانی، ج 24، ص 184).

وی پس از مدتی به همراه شاه نعمت‌اللّه به کرمان رفت و در آنجا به مطالعه متن سواطع‌البرهان من مطالع العرفان، معروف به مطالع،در تفسیر قرآن از شیخ برهان‌الدین کوبنانی پرداخت (عبدالرزاق کرمانی، ص 46،52). خلیل‌اللّه در 59 سالگی، پس از درگذشت شاه نعمت‌اللّه و بنابر وصیت وی، خلیفه و جانشین پدر و مسندنشین تصوف و عرفان در ماهان شد. شاه خلیل‌اللّه دومین قطب سلسله نعمت‌اللهی است (واعظی، ص 307؛ مستوفی بافقی، ص 192).

شاه نعمت الله ولی

وی به خلیل‌اللّه بت‌شکن نیز معروف است و این شاید به دو دلیل باشد؛ یکی اینکه، شاه نعمت‌اللّه در برخی از ابیات دیوانش (ص 490،584) صفت بت‌شکن را برای فرزندش به کار برده و دیگر آنکه، گفته شده حضور شاه خلیل‌اللّه در هندوستان و در جنگ مسلمانان با هندوان، به پیروزی مسلمانان انجامید و به همین سبب وی را خلیل‌اللّه بت‌شکن نامیدند (مستوفی بافقی، ص 202ـ203؛ معصوم علیشاه، ج 3، ص 93؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل alKh”((l Alla(ikan”Shh But-).گفته شده وی با شاه قاسم انوار مصاحبت داشته است (هدایت، ص 56).

خلیل‌اللّه که مورد توجه برخی از پادشاهان تیموری از جمله شاهرخ میرزا (حک : 807ـ850) و فرزندش، بایسنغرمیرزا بود، به دعوت و اصرار شاهرخ از ماهان به هرات رفت و در مدت اقامتش در آنجا به شدت، محسود درباریان از جمله امیر فیروزشاه قرار گرفت، پس به کرمان بازگشت (مستوفی بافقی، ص199، 202؛ معصوم علیشاه، ج 3، ص61).

وی پس از مدتی اقامت در کرمان، یکی از فرزندان خود به نام شمس‌الدین‌محمد را برای ارشاد مریدان در ماهان گماشت و خود به همراه دو فرزند دیگرش، شاه حبیب‌اللّه و شاه محب‌اللّه، به قصد دیدار با فرزند اولش، سیدنوراللّه، به دکن رفت (فرشته، ج 1، ص 329؛ حسنی لکهنوی، ج 3، ص 51؛ و برای اطلاع بیشتر درباره فرزندان شاه خلیل‌اللّه رجوع کنید به واعظی، ص 319).

شاه خلیل‌اللّه در 860 در دوران سلطنت علاءالدین شاه بهمنی در بیدر دکن درگذشت (فرشته، ج 1، ص 329، 338؛ حسنی لکهنوی، همانجا) و در خلیلیه شهر دکن به خاک سپرده شد (مستوفی بافقی، ص 204). آرامگاه و بقعه‌ای در شهر بیدر دکن به نام خلیل‌اللّه بت‌شکن وجود دارد که گفته شده علاءالدین شاه بهمنی آن را بنا کرده است (معصوم علیشاه، ج 3، ص 513ـ 514؛ هیگ ، ص 77).

آثار مکتوبی از شاه خلیل‌اللّه به‌جا نمانده است، جز چند بیت شعر که تذکره‌نویسان از او نقل کرده و تخلص او را «برهان»، نوشته‌اند (رجوع کنید به هدایت، همانجا؛ معصوم علیشاه،ج 3، ص 93؛ آقابزرگ طهرانی، ج 9، قسم 1، ص 134)

معماری آرامگاه خلیل الله کوهبنانی(3)

در هندوستان آرامگاه خلیل الله کوهبنانی در میان شاهکارهای معماری بهمنی قرار می گیرد. شاهکاری که دارابودن تاق های با شکوه، خوش نویسی های زیبا و درجه یک،  شکوه وزیباییش رادوچندان کرده است.

احمد شاه ولی پادشاه بهمنی وقتی پایتخت را از شهر گلبرگه به بیدرمنتقل کرد  از صوفی بزرگ ایرانی شاه نعمت الله ولی دعوت کرد که پیش او برود وبرای این کار دو نماینده را نزد شاه نعمت الله ولی فرستاد یکی از آنهاشیخ حبیب الله جنیدی و دیگری میرشمس الدین قمی بودند.

شاه نعمت الله ولی درپاسخ به دعوت احمد شاه بهمنی نامه ای با دست خط خودنوشت وکلاه سبزرنگ دوازده ترک دار خود را به همراه یکی ازشاگردانش به نام قطب الدین کرمانی نزد احمد شاه فرستاد که با تمام عزت واحترام توسط احمدشاه مورد پذیرش قرارگرفت.

هرچند که شاه به این هم قانع نشد و بازهم دو نماینده را به نام های خواجه عماد الدین سمنانی و سیف الله را نزد شاه نعمت الله ولی فرستاد و این باردرخواست کرد که اگرشاه نعمت الله ولی نمی تواند به بیدر بیاید دست کم پسر خود را بفرستد، اما از آنجا که شاه نعمت الله ولی تنها یک پسربه نام خلیل الله داشت، نوۀ خود نورالله را به بیدر فرستاد.احمد شاه برای استقبال نزد نورالله رفت و محلی که از او استقبال کرد رابه منظوربزرگداشت پدربزرگ نورالله یعنی شاه نعمت الله،نعمت آباد نام نهاد.

پس از درگذشت شاه نعمت الله درسال ۱۴۳۱ میلادی بود که فرزندش خلیل الله به همراه دو پسر دیگرش حبیب الله و محب الله به بیدر رفتند. نورالله وحبیب الله با دختران احمدشاه ازواج کردند و محب الله هم با نوۀ دختری احمدشاه ازدواج کرد.نوادگان پسری شاه نعمت الله نقش بسیار مهمی را در امور سیاسی بهمنی ها بازی کردند.

آرامگاه خلیل الله موسوم به چوکندی است چوChau)) یعنی چهار وKhand)) هم یعنی طبقه ! بنابراین چو کندی یعنی ساختمان چهار طبقه. آرامگاه روی سکویی نسبتاً بلند قرار داشته و برای دسترسی به آن باید از چندین پله بالا رفت.به نظر می رسد این آرامگاه شباهت های زیادی با آرامگاه های برخی از شاهان بهمنی دارد.

از سنگ سیاه برای ساخت برخی ازدیوارها استفاده شده ودیوارهای درونی بنا هم گچ کاری شده اند.آرامگاه خلیل الله در بخش میانی بنا قرار دارد و مربع شکل است. روی تاق دروازۀ ورودی فردی به نام نادی علیNad-i-Ali)) به تاریخ۱۰۸۶هجری/۱۶۷۵میلادی کتیبه ای دارد که نشانیست بر افزودن الحاقاتی چند بربنا.

کتیبۀ زیبایی به خط ثلث در دروازۀ اصلی آرامگاه وجود دارد که به وسیلۀ خوشنویسی شیرازی به نام مغیث نوشته شده Mughith Shirazi)).این کتیبه به صورت برجسته روی سنگی سیاه است و با طرح های گیاهی تزیین شدهاست. دو بنای آرامگاهی کوچک هم کنار بنای اصلی واقع شده است که داری گورهایی از خاندان خلیل الله کرمانی هستند.

بهمنی ها نسب خود را به ساسانیان می رساندند و به همین دلیل  درون سازه هایشان و به ویژه در ورودی یا درون آرامگاه ها نقش مایه ای تزیینی را به کاربرده اند که شکل های گوناگونی دارد. این نگاره درواقع همان تاج تزیینی شاهان ساسانی است.

شرح چگونگی آگاهی بهمنی ها ازاین نقش مایۀ تزیینی دورۀساسانی دشواراست ولی این موضوع نباید تصادفی تلقی شود. شاید بتوان ادعاکرد که آگاهی از این نگارۀ تزیینی نزد بزرگ زادگان بهمنی ریشه داشته است.نقش مایه فوق با شکل های گوناگونی به نمایش درآمده ولی قالب اصلی دوبال بازاست که درون آن هلالی قراردارد .

این نگاره ها روی ورودی یا درون آرامگاه شاهان بهمنی در هفت گنبد که مجموعه ای ازآرامگاه های شاهان بهمنی همچون مجاهد شاه، داوود شاه، شمس الدین و غیاث الدین شاه و فیروز شاه بهمنی درگلبرگه هستند قرارگرفته اند.دربرخی نمونه های دیگر ازاین نگاره نقش هلال دیده نمی شود و تنها دوبال وجود دارد. درنمونۀ دیگری که درون آرامگاه خواجه محمد بنده نوازگیسو درازاست درون هلال نام الله ذکرشده و در آرامگاه خلیل الله کرمانی هم این نقش مایه چندین و چند باربه شکلهای گوناگون نمایش داده شده است.

درون یکی از اتاق های آرامگاه نیز دو کتیبۀ بسیار کم رنگ فارسی به چشم میخورد، به نظر می رسد بخش کناری کتیبه ها با گچ اندود شده وروی بخشی ازآنرا پوشانده که این موضوع نشان دهنده تاخر زمانی اندود گچ به نسبت کتیبه فوق است.  یکی از این کتیبه ها چنین نوشته ای دارد:
شاه کرم بر من درویش
از لطف خویشتن بر من دلریش
بس بود این که سوختم یکبار
وقنا ربنا عذاب النار
.متن کتیبه دیگر موجود در این بنا نیز به شرح زیر است :
……………دارد ز الله
طلب دوجهان زحضرت شاه طلب
{ای}شیخ،نبوت و ولایت طلبی.
هرچند خوانش بخش ابتدایی به دلیل کم رنگ بودن بسیاردشوار است و برای بررسی بهتر آن می توان از تصویربرداری ماورا بنفش استفاده کرده و بخش های کم رنگ شده را بازخوانی کرد.

درهرحال موضوعی که باید بر آن تاکید کرد این است که  آرامگاه خلیل الله در میان شاهکارهای معماری بهمنی قرار می گیرد. شاهکاری که دارا بودن تاقهای با شکوه، خوش نویسی های زیبا و درجه یک،  شکوه وزیباییش رادوچندان کرده است.(3)

1-پیران طریقت، تألیف دکتر جواد نوربخش، انتشارات یلدا قلم، ۱۳۸۳ خورشیدی، شابک:۳-۰۶-۵۷۴۵-۹۶۴

2- نعمت اللهی کرمانی، مولانا صنع الله، سوانح الایام فی مشاهدات الاعوام، نسخه خطی، کتابخانه ملک، شماره ۱۱۶۲، ص۲۴. (ویکی فقه)

3- حمیدرضا سروری – کارشناس ارشد باستان شناسی هند    |    احسان محمدحسینی – دانشجوی دکترای باستان شناسی.

 

 

 

]]>
https://kohbaanan.ir/%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d8%a8%d8%b1%d9%87%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%84%d8%af%d9%8a%d9%86-%d8%ae%d9%84%d9%8a%d9%84-%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d9%81%d8%b1%d8%b2%d9%86%d8%af-%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d9%86%d8%b9/feed/ 0
همراه خواجو بر مزار برهان الدین کوهبنانی https://kohbaanan.ir/%d9%87%d9%85%d8%b1%d8%a7%d9%87-%d8%ae%d9%88%d8%a7%d8%ac%d9%88-%d8%a8%d8%b1-%d9%85%d8%b2%d8%a7%d8%b1-%d8%a8%d8%b1%d9%87%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86/ https://kohbaanan.ir/%d9%87%d9%85%d8%b1%d8%a7%d9%87-%d8%ae%d9%88%d8%a7%d8%ac%d9%88-%d8%a8%d8%b1-%d9%85%d8%b2%d8%a7%d8%b1-%d8%a8%d8%b1%d9%87%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86/#respond Fri, 01 Oct 2021 05:57:44 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=1002 مقاله دکتر محمود روح الامینی پیرامون برهان الدین کوهبنانی:

در قرن هشتم هجری سه عارف و صوفی و شاعر سخنور بزرگ را سراغ داریم که مدتی در جوار تربیت برهان الدین کوهبنانی مقیم بودند. مقام و مرتبه عرفانی برهان الدین را از طریف ها و اشاره های این سه تن که به ترتیب زمانی عبارتند از مجد خوافی خواجوی کرمانی و شاه نعمت الله ولی باید شناخت.

اطلاعاتی که آثار و اسناد گذشته از برهان الدین کوهبنانی به ما می‌ دهد بیشتر از برکت قبر و طرب توسط گاهی آثار باقی مانده از قبر و توجه و حرمت به مزار معرف صاحب قبر است مقدار زیادی از اطلاعات ما درباره ویژگی های صنعتی اعتقادی و فرهنگی انسان های اولیه از کاوش قرارها به دست آمده است آری این لوح قبرها همه سربسته نامه هاست.

گرچه در این مقوله محور اصلی سخن پیرامون برهان الدین است ولی قصیده خواجو بیشتر این اطلاعات را با توصیف مزار و خانقاه برهان‌ الدین دربر دارد که خود نیز گواه مسافرت خواجو در سال ۷۴۱ به کوهبنان است به قول مولانا جلال الدین:

بهتر آن باشد که سر دلبران                     به گفته آید در حدیث دیگران

در معرفی شخصیت و منزلت عرفانی ابونصر احمد برهان الدین کوهبنانی به بیت‌ هایی از قصیده خواجو بسنده می‌کنیم

هاتف همت مرا گفت این عالم بی خبر                    قطب عالم را نگر کون و مکان در اهتمام

ترجمان الغیب سر الله کهف الواصلین                     حجت الباری علی کل الوری مولی الان

قدوة الاقطاب عون السالکین، برهان دین                   عمدة الاوتاد ابونصر احمد خضر احترام

در مجاورت آرامگاه عرفا معمولاً محلی برای تجمع ذکر سماء بیتوته و بالاخره خانقاهی است که عارفان و سالکان از دور و نزدیک به آنجا می‌آیند چله می نشینند و مجاور می شوند.

آرامگاه برهان الدین یکی از این میعادگاه های تجمع بوده است و خواجو در قصیده‌ ای با ۵۰ بیت ما را در حال و هوای یکی از شب‌ های آستانه قرار می دهد پس از درآمد و تغزلی در وصف شب چنین آغاز می‌ شود:

از طریق بیخودی کردم هوای نجد و جد                   وز سرمستی گسستم کودک هستی را زمام

غوطه خوردم نیمه شب در زمزم جان چون خلیل                 و از ره معنی گرفتم کعبه دل را مقام

اشک مریم ریختم چون شمع وانگه چون مسیح                پیش از این محراب مینا تا سحر کردم قیام

در این بیخودی وجد و شور شبانه که خود می فرماید: «شد ز شورم پر، سماع بلبل شیرین کلام»،فضای آستانه و ایوان و صفای صوفیان و رندان را بدینگونه می بیند:

بارگاهی ششدر و نه سقف عالی یافتم                                 همچو محشر پر ز انبوه و تهی از ازدحام

رهروان آن جهت سایر ولی ایمن ز سیر                                  ساکنان آن طرف نامی ولی فارغ ز نام

قال ایشان جمله حال و حال ایشان جمله قال                     عام ایشان جمله خاص و خاص ایشان جمله عام

مقبره برهان در نزدیکی چشمه قرار داشت (اگر بهار ۱۳۵۸ بود، می‌گفتم قرار دارد)(1) که به آن آب «خضرآباد» می‌گفتند و امروز به «چشمه خانقاه» معروف است محلی در دامنه کوه قدمگاه «خواجه خضر»(2) بر آن مشرف و زیارتگاه عموم است و خواجو به آن اشاره دارد

آب خضر را باد او سر چشمه آب حیات                           آستان روز حرمت قبله بیت الحرام

پیر ارزق پوشی گردون در مزارش یک مرید                    خادم هندوی شب در خانقاهش یک غلام

مدت توقف خواجو در کوهبنان معلوم نیست بنابر آنچه از قصیده برمی‌آیند این شعر در سال ۷۴۱ هجری سروده شده است:

مرغ توحید م به دام آمد ز نظم این مدیح               لاجرم تاریخ این ابیات شد «تصحیف دام»(2)

چشم خواجو باد قراش در خلوت گهش                    کین تمنا هست قطب چرخ را اقص المرام (3)

هشت سال پیش از سفر خواجوی یعنی درسال ۷۳۳ مجد خوافی در کتاب «روضه خلد» در دو مورد به آرامگاه برهان الدین کوهبنانی اشاره می‌کند که نقل آن اشاره ها بی مناسب نیست:

«وقتی چهار عیار را به پای دار آوردند سه را به سیاسیت رسانیدند. من یکی را شفاعت کردم. عهد کرد که دست از راه زدن بدارد،سال دیگر در سفری جماعتی حرامیان به ما رسیدند. او را در آن میان دیدم:

کسی کو یک دو کرت کرد کاری                               طبیعت ساخت آن معنی و عادت

اگر توبه کند زان کار مشنو                                     که خواهد بود تا مرگش اعادت

چون مرا بشناخت سر در پیش انداخت. دزدان چون به غارت مشغول شدند، مرا شفاعت کرد و گفت: اگر عهد مرا وفا بودی ترا امروز شفیع از کجا بودی؟ بعد از مدتی او را در لباس درویشان بر سر تربت شیخ برهان الدین کوهبنانی یافتم چون مرا بدید گفت:

دل شیدای من که میبینی                                    به عبادت نشست بار دگر

در ندامت زبان به توبه گشاد                                   در عصیان به بشت باردگر

به درستی که کرد توبه چنان                                  چه نخواهد شکست بار دیگر (4)

مجید خوافی در موردی دیگر آورده است:

«وقتی از لباس تصرف بیرون آمدم و در سلک اهل تصوف در آمدم با جمعی درویشان به تربت شیخ برهان الدین کوهبنانی رسیدیم دانشمندی مجاور بود، التفات نکرد همه زبان انکار دراز کردند…»

این دو داستان تمثیلی روضه خلد احترام و اقبال عامه و آمدن از راه دور و نزدیک و مجاور شدن بر تربت برهان الدین را نشان میدهد. احترام و اقبالی که در سال ۷۴۱ خواجوی کرمانی از آن خبر می‌دهد.

۳۴ سال پیش از آن شبی که خواجو شرح بیخودی و وجد و شور و حالش را می دهد، یعنی در سال ۷۷۵_ که ۲۲ سال از مرگ خواجو نیز گذشته بود_ قطب العارفین شاه نعمت الله ولی که در خانقاه تربت برهان الدین مجاور شده بود، به پاس همین حرمت نام فرزند خود را برهان الدین خلیل الله نهاد و در قطعه ای می فرماید:

از قضای خدای عزوجل                                     حی قیوم قادر سبحان

نیم ساعت گذشته بود از روز                           روز ادینه در مه شعبان

یازدهم بود ماه وقت شریف                            ماه در حوت و مهر در میزان

پنج و هفتاد و هفتصد از سال                        رفته در کوهبنان که ناگاهان

میر برهان دین خلیل الله                                 آمد از غیب بنده را مهمان (6)

آرامگاه و آستانه و خانقاهی که خواجو توصیفش می‌کنند ۲۰۰ سال بعد نیز میعادگاه عارفان بوده است، مهرابی کرمان عارف و شاعر نیمه اول قرن دهم می‌نویسد:

…. و کاتب حقیر که از خاک نشینان آستان آن حضرت است. در سالی که به زیارت ایشان رفته و خاک تربت ایشان تقبیل مرعی داشته بود و هیچ دسته لاف و ترجمانی نداشت، مخادیم و سکان آنجا گفتند که چند بیتی ترجمان و سمت تحت اللسانی که در میان ارباب طریقت مصطلح است می باید گفت ، پس کاتب سخن قبول نموده و بعضی سخنان گفت و قول نمودند….(7) وی قصیده و رباعی سرود که رباعی آن چنین است :

خواهی که شوی عزیز در دنیی و دین                                      در زیر نگین درآوردی روی زمین

باید که همیشه استعانت جویی                                             از باطن پاک شیخ برهان الدین (8)

آرامگاه  برهان الدین از قرن ششم هجری ۹ تا این اواخر _ هرچند مخروبه _ برپا بود ۱۰ و در کنار قدمگاه خواجه خضر و قبر هدایت علی شاه معروف به «خاک آخوند» زیارتگاه عام بود. متاسفانه آثار مختصر این مقبره و ایوان قربانی خیابان مستقیم حاشیه بیابان شد، وزیر دست و پای بلدوزر چشم‌ و گوش‌بسته به کلی نابود گردید(11)

در اینجا از فرصت استفاده کرده و یادآوری می نمایم که بناهایی مانند مسجد مدرسه خانقاه آتشکده صومعه کنیسه کاخ مقبره و به طور کلی هر بنایی که از ظرافت هنری و قدمت تاریخی برخوردار است_ حتی خانه‌های شخصی و عمارت‌های دولتی _سند هویت قومی و میراث فرهنگی کشور است و بایستی حتی المقدور در نگهداری و نگهبانی آنها کوشید.(12)

سخن کوتاه کنم سرنوشت مقبره برهان الدین و آینده مقبره خواجو مرا به خود مشغول می داشت، که آیا با ویرانی بنا با آرامگاه از این آنچه به یادگار خواهد ماند، بدین نیت از دیوان خواجوی تفاولی زدم این غزل آمد:

حدیث عشق زما یادگار خواهد ماند                                نای شوق زما استوار خواهد ماند

ز چهره هیچ نماند نشان ولی ما را                               نشان چهره بر این رهگذار خواهد ماند

فراق نامه خواجو و شرح قصه عشق                                 میان زنده دلان یادگار خواهد ماند

 

۱. در این سال مقبره که آثار کمی از آن مانده بود در عملیات جاده سازی تخریب گردید.

۲. قدمگاه های خواجه خضر معمولاً به آب و سرسبزی و چشمه سار کوهستان نزدیک است مخصوصاً اگر منطقه کم آب و خشک باشد

۳. تصحیف دام می شود «دام» که به حروف ابجد ۷۴۱ است.

۴. دیوان خواجوی کرمانی به اهتمام احمد سهیلی خوانساری،انتشارات پاژنگ ۱۳۶۹ صفحه ۹۳ تا ۹۵

۵. روضه خلد تالیف مجد خوافی انتشارات زوار تهران ۱۳۴۵ صفحه ۱۰۲

۶. منبع پیشین صفحه ۲۵۷

۷. کلیات اشعار شاه نعمت الله به سعید دکتر جواد نوربخش انتشارات خانقاه نعمت اللهی چاپ ششم سال ۱۳۶۱ صفحه ۸۶۲

۸و ۹ . تذکرة الاولیاء مهراب کرمانی یا «مزارات کرمانی» به اهتمام حسین کوهی کرمانی تهران ۱۳۳۰ صفحه ۱۶۳ و ۱۶۷

۱۰. آقای محمدحسین اسلام پناه که با خواندن و احیای سنگ نوشته‌ها و کتیبه ها و شناسایی گوشه های فراموش شده تاریخ و جغرافیای کرمان حق بزرگی بر گردن ما دارد،در گچبری یکی از صفحه‌های خانقاه کوهبنان قسمتی از یک «کتیبه» به خط ثلث نوشته شده بدین شرح ثبت نموده است: «… قطب الاولیا برهان الحق و الدین قدس الله روحه، شب دوشنبه یازدهم صفر سنة ثمان و…. (ع-ص) س ماه» وی توضیح میدهد که «افتادگی اول می‌تواند «تاریخ وفات» بوده باشد و عدد دهگان آن (۵؟۸) که افتاده به عبارت و احتساب شب دوشنبه یازدهم سفر می تواند یکی از سال‌های ۵۲۸ یا ۵۶۸ باشد که به احتمال قوی ۵۶۸ ارجح می نماید.»

۱۱. کتاب کوهبنان تالیف احمد روح الامینی تیر ماه ۱۳۵۸ عکسی از آرامگاه مخروبه برهان الدین دارد (صفحه ۱۸ کتاب) و کوهی کرمانی در حاشیه مزارات کرمان می‌نویسد «… قبلاً موقوفاتی نیز داشته که اندکی از آن باقی مانده یعنی کمی از آب معروف به اپوروایرین» مزارات کرمان صفحه ۱۶۳

۱۲. نگارنده در مبحث «هویت فرهنگی کرمان» نخستین سمینار کرمان شناسی مهر ماه ۱۳۶۸ به این مسئله اشاره دارد به مجموعه مقالات کرمان شناسی صفحه ۵۹ مراجعه شود.

۱۳. متاسفانه در سال‌های اخیر تخریب بناهای را شاهد بودیم که با منطق و تعقل انطباق ندارد. تخریب یک بنا به عنوان مخالفت با اندیشه و عمل کسانی که در آنجا تجمع می‌کردند. شباهت به رفتار شاگرد مدرسه ای « درس نخوان» دارد که به قول معروف به جای حل مسئله صورت مسئله را پاک می‌کند.

 

دکتر محمود روح الامینی

منبع: دانشکده ادبیات و علوم انسانی (باهنر کرمان) بهار ۱۳۷۱ شماره ۲

]]>
https://kohbaanan.ir/%d9%87%d9%85%d8%b1%d8%a7%d9%87-%d8%ae%d9%88%d8%a7%d8%ac%d9%88-%d8%a8%d8%b1-%d9%85%d8%b2%d8%a7%d8%b1-%d8%a8%d8%b1%d9%87%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86/feed/ 0
سنگ نوشته دامنه کوه خانقاه https://kohbaanan.ir/%d8%b3%d9%86%da%af-%d9%86%d9%88%d8%b4%d8%aa%d9%87-%d8%af%d8%a7%d9%85%d9%86%d9%87-%da%a9%d9%88%d9%87-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%82%d8%a7%d9%87/ https://kohbaanan.ir/%d8%b3%d9%86%da%af-%d9%86%d9%88%d8%b4%d8%aa%d9%87-%d8%af%d8%a7%d9%85%d9%86%d9%87-%da%a9%d9%88%d9%87-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%82%d8%a7%d9%87/#comments Wed, 15 Sep 2021 07:42:53 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=953 سنگ‌نوشته (به عربی: کتیبه) به تخته‌سنگ، کاشی‌کاری یا سطح دیگری گفته می‌شود که معمولاً واقعه‌ای تاریخی بر روی آن کنده‌کاری یا نوشته شده باشد.

در ایران باستان سنگ نوشته بیشتر بر کوهپایه‌ای مشرف بر چشمه سار حک می‌گردیده‌است. سنگ نوشته گاه به دستور شاه کشور، سردار یا والی منطقه نگاشته می‌شد.

کتیبه و کتیبه‌نگاری در اسلام

در جهان اسلام کتیبه‌نگاری در بناهای یادبود، مقبره‌ها، مساجد، مدارس علمیه، بقعه‌ها، عمارات باشکوه، ستون‌ها، و جاهای مناسب دیگر به‌کار می‌رفته‌است و به این ترتیب در این مکان‌ها آثار ارزشمندی از هنر خوشنویسی و کتیبه‌نگاری به اشکال عمودی یا افقی خلق شده و به یادگار مانده‌است. تجزیه و تحلیل این آثار از منظرهای گوناگونِ هنری و موضوعی می‌تواند دریچه‌هایی فراسوی تاریخ، تمدن، و فرهنگ اسلامی بر دیدگان پژوهندگان معاصر بگشاید.

سنگ نوشته دامنه کوه خانقاه

بر سينه ي كوه سياه رنگي در فاصله ي نه چندان دور از خانقاه شیخ ابوسعید ابوالخیر غزلي عرفاني كنده شده است با خط نسخ پخته در ارتفاع حدود سه متري و به اندازه ي 70*75سانتي متر

مشخصات كتابت: حروف (پ) و (چ)با يك نقطه يعني (ب) و (ج) و گاف با يک سركش يعني (ك) درج شده اند.

متن كتیبه و سنگ نوشته برقرار زير است:

هوالفلاح

چو كوه ازتكبر سرافراختن                بود بيخ رفعت برانداختن

چوخاك ازتواضع غبارره است         به كهل جهان بين توان ساختن

به ميدان غفلت تو را تا به كي                روا باشد اسب جفا تاختن

چو در زير خاك است ماواي تو          چه حاصل به كاشانه پرداختن

نه هر سنگ دل را مسلم بود                مقامات عشاق بشناختن

اگر آتش عشق پيدا شود              توان سنگ چون موم بگداختن

كمال تو گردر صلاح تواست            صلاح كمال است جان باختن

 

كتبه العبدكمال بن صلاح في شعبان سنه سبع سنين مائه…

آقای محمدحسين اسلام پناه پژوهشگر كرماني استدلال نموده اند كه اين شعر از كمال خجندی از مریدان شاه نعمت الله ولی می باشد.

سنگ نوشته کوهبنانسنگ نوشته کوهبنان

موقعیت سنگ نوشته در گوگل مپ (کلیک کنید)

منبع:

کتاب تاریخ فرهنگ محلی کوهبنان نوشته فاطمه بیگم روح الامینی

]]>
https://kohbaanan.ir/%d8%b3%d9%86%da%af-%d9%86%d9%88%d8%b4%d8%aa%d9%87-%d8%af%d8%a7%d9%85%d9%86%d9%87-%da%a9%d9%88%d9%87-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%82%d8%a7%d9%87/feed/ 2
تخت لطیفی | تخت امیر کوهبنان https://kohbaanan.ir/%d8%aa%d8%ae%d8%aa-%d9%84%d8%b7%db%8c%d9%81%db%8c-%d8%aa%d8%ae%d8%aa-%d8%a7%d9%85%db%8c%d8%b1-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/ https://kohbaanan.ir/%d8%aa%d8%ae%d8%aa-%d9%84%d8%b7%db%8c%d9%81%db%8c-%d8%aa%d8%ae%d8%aa-%d8%a7%d9%85%db%8c%d8%b1-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/#respond Tue, 14 Sep 2021 06:23:12 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=853 در مجاورت خانقاه شیخ ابوسعید ابوالخیر، تختی صاف و از سنگ و گچ ساخته شده است که شاید روزگاری محل برگزاری جلسات عرفا و چله نشینی آنها بوده است که در قسمت بالای آن اتاقک کوچکی وجود داشته که پیرو مرادشان شاه نعمت الله ولی کوهبنانی از آن بیرون می آمده و در جلسات شرکت می کرده است.

تخت لطیفی کوهبنان

تخت لطیفی محل چله نشینی عرفا

در دامنه کوه خانقاه تخت صافی از سنگ و ساروج ساخته شده که به آن تخت امیر می‌گویند بنا به شواهد و قرائن این بنا در زمان شاه نعمت الله ولی ساخته شده در بالای این تخت، اطاقک کوچکی وجود داشته است که اطاق مخصوص و خلوت امیر بوده و این تخت محلی بوده برای برگزاری جلسه شبانه عرفا در کوهبنان پس از اینکه همه عرفا جمع میشدند شاه ولی جهت حضور در جلسه از آن اطاقک بیرون می آمده و در جلسه شرکت می نمود.

تخت امیر کوهبنان

نمای پانورامای تخت لطیفی

تخت لطیفی محل شب نشینی و رصد ستارگان

آسمان پر ستاره کوهبنان از دیر باز زبانزد خاص و عام میباشد و روشنایی ستاره های آسمان کوهبنان در شب از زیبایی خاصی برخوردار می باشد و در زمان حال نیز در فصل تابستان، عده ای برای دیدن آن منظره شب به تخت امیر یا همان تخت لطیفی که اصطلاح عامیانه است می روند. اکنون این محل در محدوده پارک برهان الدین قرار گرفته است و راه یافتن به این محل که در دامنه کوه قرار دارد به وسیله تعدادی پله میسر میباشد.

رصد ستاره تخت لیطیفی کوهبنان

این تخت یا همان تخت لطیفی، در مجاورت قلعه دختر که در عوام به معبد آناهیتا معروف است، ساخته شده و محلی برای عبادت عارفان و چله نشینی آن ها بوده که روایت است عارفان بزرگی، چون برهان الدین کوهبنانی، شاه نعمت الله ولی و غیره، در آن جا به تدریس می پرداختند و جلسات شبانه خود را برای آموزش علوم و فنون مختلف، در آن جا تشکیل می داده اند. این اثر، در تاریخ ۷ اسفند ۱۳۸۶، با شماره ثبت ۲۱۴۷۷، به عنوان یکی از آثار ملی ایران، به ثبت رسیده است.

شب ستاره کوهبنان

از دیگر آثار نزدیک به تخت لطیفی می توان به سنگ نوشته دامنه کوه خانقاه ، قلعه دختر ، چشمه خانقاه ، و خانقاه شیخ ابوسعید ابوالخیر اشاره کرد.

بازدید مجازی از تخت لطیفی

برای بازدید مجازی کلیک کنید

منابع:

کتاب تاریخ فرهنگ محلی کوهبنان نوشته فاطمه بیگم روح الامینی

همگردی

سیری در ایران

]]>
https://kohbaanan.ir/%d8%aa%d8%ae%d8%aa-%d9%84%d8%b7%db%8c%d9%81%db%8c-%d8%aa%d8%ae%d8%aa-%d8%a7%d9%85%db%8c%d8%b1-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/feed/ 0
خانقاه شیخ ابوسعید ابوالخیر- اولین خانقاه استان کرمان https://kohbaanan.ir/%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%82%d8%a7%d9%87-%d8%b4%db%8c%d8%ae-%d8%a7%d8%a8%d9%88%d8%b3%d8%b9%db%8c%d8%af-%d8%a7%d8%a8%d9%88%d8%a7%d9%84%d8%ae%db%8c%d8%b1-%d8%a7%d9%88%d9%84%db%8c%d9%86-%d8%ae%d8%a7%d9%86/ https://kohbaanan.ir/%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%82%d8%a7%d9%87-%d8%b4%db%8c%d8%ae-%d8%a7%d8%a8%d9%88%d8%b3%d8%b9%db%8c%d8%af-%d8%a7%d8%a8%d9%88%d8%a7%d9%84%d8%ae%db%8c%d8%b1-%d8%a7%d9%88%d9%84%db%8c%d9%86-%d8%ae%d8%a7%d9%86/#respond Tue, 17 Aug 2021 05:39:16 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=519 «ابوسعید فضل‌الله بن احمد بن محمد بن ابراهیم میهنی» مشهور به شیخ «ابوسعید ابوالخیر» عارف و شاعر نامدار ایرانی‌ در قرن چهارم و پنجم قمری است. ابوسعید ابوالخیر در سال ۳۵۷ متولد و در سال ۴۴۰ هجری قمری  درگذشت. او در میان عارف‌های ایرانی مقام بسیار ویژه‌ای دارد. با وجود اینکه اشعار زیادی نگفته است، ولی عرفان موجود در اشعار او را با بزرگانی چون مولوی و خیام برابر می‌دادند. از لحاظ اندیشه‌های عرفانی او را هم‌رده با بزرگ‌ترین عرفای اسلامی مثل حلاج، بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی قرار می‌دهند. شیخ ابوسعید ابوالخیر در یکم محرم ۳۵۷ هجری قمری در شهر میهنه متولد و در ۴ شعبان ۴۴۰ قمری در همین شهر درگذشت.

میهنه شهری بین «سرخس» و «ابیورد (محمدآباد امروزی)» در خراسان قدیم بود که الان در خاک کشور ترکمنستان و در ۱۳۰ کیلومتری جنوب شرقی عشق‌آباد، پایتخت این کشور است. میهنه یک شهر مرزی با کشورمان به حساب می‌آید. البته برخی  روستای «مه‌نه» از توابع شهرستان «مه‌ولات» در حوالی شهرستان «تربت‌حیدریه» واقع در استان خراسان رضوی را محل تولد و وفات ابوسعید ابوالخیر می‌دانند و یک خانقاه منسوب به او نیز در این شهر وجود دارد.

خانقاه شیخ ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر را نه تنها از اساتید به نام شعر عارفانه به‌شمار می‌آورند، بلکه در کنار رودکی او از او به‌عنوان نوآور رباعی یاد می‌کنند. نوآوری او در رباعی از دو دیدگاه است، یکی این که وی نخستین شاعری است که شعر خود را فقط به شکل رباعی سروده است. دوم این که نخستین بار شعر عارفانه فارسی از کنایه‌ ها و اشاره‌ های عارفانه استفاده کرد‌ه است. تشبیه عارفانی که در راه رسیدن به خدا هستند به پروانه‌ ای که خود را به دور آتش شمع می‌ چرخاند و در نهایت در آن می‌سوزد،‌ برای اولین بار در شعر فارسی توسط وی استفاده شده است.

داستان دیدار شیخ ابوسعید با ابوعلی سینا نیز بسیار معروف است. آن‌ها سه شبانه‌روز با یکدیگر در خانه بودند و در تنهایی حرف می‌زدند. کسی اجازه ورود به این خلوت را نداشت و فقط برای نماز جماعت بیرون می‌آمدند. بعد از سه شبانه‌روز ابوعلی سینا ابتدا بیرون آمد، مریدان از ابوعلی سینا پرسیدند که شیخ را چگونه یافتی؟ گفت: هر چه من می‌دانم او می‌بیند، سپس شیخ ابوسعید از خلوتگاه بیرون آمد که مریدان از او نیز پرسیدند: بوعلی را چون یافتی؟ که شیخ ابوسعید پاسخ  داد: هر چه ما می‌بینیم او می‌داند. از رابطه عارفانه بین ابوسعید ابوالخیر و ابوعلی سینا سه نامه مهم و ارزشمند به جا مانده که توسط ابوالسعید نوشته شده است.

خانقاه شیخ ابوسعید ابوالخیر کوهبنان قبل از بازسازی

شیخ ابوسعید را حلقه اتصال‌دهنده بین عرفان سنتی پیش از خودش به حلقه عرفانی پس از او تشبیه کرده‌اند. در دوره‌ای که بیشتر اهل عرفان، منصور حلاج را کافر می‌دانستند و گروهی هم با احتیاط و سکوت با منصور برخورد می‌کردند، ابوسیعد ابوالخیر از منصور حلاج به‌عنوان یک عیار و جوان‌مرد یاد می‌کند. این ارادات در حدی است که در گفته‌ای منسوب به ابوسعید در کتاب اسرار التوحید، او درباره منصور حلاج می‌گوید: «در علوم حالت در مشرق و مغرب کسی چون او نبود.»

ابوسعید ابوالخیر چنان در دنیایی عرفان شهرت داشت که حتی مخالفین سرسخت او مانند «خواجه عبدالله انصاری» با وجود این‌که به لحاظ عقیده عرفانی با ابوسعید موافق نبود و حتی با اشعار تشبیه‌وار او مخالفت می‌کرد، دو بار به نیشابور رفت تا با ابوسعید دیدار کند. ابوسعید ابوالخیر با بزرگان تصوف مانند ابوالحسن خرقانی در بسطام نیز دیدار و تعامل داشت که این موضوع نشان‌دهنده‌ی جایگاه بالای او در دنیای عرفان دارد.

خانقاه شیخ ابوسعید ابوالخیر کرمان

یکی از معروف‌ترین داستان‌هایی که درباره ابوسعید ابوالخیر حتی امروزه هم نقل می‌شود،‌ داستان زیر است:

به شیخ ابوسعید ابوالخیر گفتند: فلان کس روی آب راه می‌رود!

شیخ گفت: آسان است، قورباغه نیز روی آب می‌رود.

گفتند: فلان کس در هوا می‌پرد!

شیخ گفت: باز و مگس در هوا می‌پرند!

گفتند: فلان کس در یک لحظه از شهری به شهر دیگر می‌رود.

شیخ گفت: شیطان نیز در یک لحظه از مشرق به مغرب می‌رود، این چیزها ارزش ندارد. انسان واقعی آن کسی است که در میان مردم بنشیند، برخیزد و بخوابد، با مردم معامله و با آن‌ها در ارتباط باشد، ولی یک لحظه از خدا غافل نباشد.

 

خانقاه شیخ ابوسعید کوهبنان بعد از بازسازی

ابوسعید ابوالخیر کتابی که توسط خودش نوشته شده باشد، ندارد. هرچند مریدان او بر اساس سخنان شیخ کتاب‌هایی را نوشته‌اند که امروزه موجود است. مهم‌ترین این کتاب‌ها «رساله حالات و سخنان شیخ ابوسعید» و «سخنان منظوم ابوسعید» به قلم شاگرد او «ابوروح لطف الله نوه ابوسعید» است. همچنین محمد منور،‌ نوه‌ی شیخ ابوسعید ابوالخیر در سال ۵۹۹ هجری قمری کتابی به نام «اسرار التوحید» درباره‌ی زندگی و احوال او نوشته‌ است که مهم‌ترین منبع درباره ابوسعید ابوالخیر به حساب ‌می‌آید.

استاد شفیعی کدکنی از اساتید به نام معاصر زبان و ادبیات فارسی هم برای کتاب اسرار التوحيد، مقدمه‌ی بسیار مهمی نوشته است که زوایای پنهان زندگی ابوسعید ابو‌الخیر را روشن‌تر می‌کند. حتی جامی، شاعر نامدار فارسی هم در کتاب «نفحات الانس» درباره ابوسعید ابوالخیر مطلبی را نوشته است.

خانقاه شیخ ابوسعید قبل از بازسازی

بعد از سفر به شهرهای مختلف و دیدار با اساتید عرفان و تصوف،‌ ابوسعید ابوالخیر در سال‌های پایانی عمر خود، در حدود سال ۴۳۰ هجری قمری به زادگاه خود یعنی شهر میهنه بازگشت و تا آخر عمرش در این شهر زندگی کرد. او در سن ۸۳ سالگی و در ۴ شعبان‌ سال ۴۴۰ هجری قمری درگذشت. جنازه او را فردای آن روز در محلی که وصیت کرده بود، دفن کردند. در مراسم تشییع جنازه او اهالی میهنه و شهرهای اطراف حضور داشتند و ازدحام جمعیت به حدی بود که جسد او نزدیکی اذان ظهر آن روز دفع نشد. در نهایت خان میهنه با کمک نیروهای نظامی راه را به سمت قبرستان باز کرد و جسد ابوالسعید به خاک سپرده شد.

از ابوسعید ابوالخیر ۳ بنای تاریخی باقی مانده است یکی آرامگاه وی در شهر میهنه ترکمنستان، یکی آرامگاه و خانقاهی منسوب به او در روستای مه‌نه در شهر تربت‌ حیدریه ایران و دیگری خانقاه منسوب به او که از دیدنی های استان کرمان در کوهبنان است.

خانقاه کوهبنان

خانقاه ابوسعید ابوالخیر در کوهبنان استان کرمان

در کنار کوهی به نام کوه خانقاه،‌ در کنار پارک برهان‌الدین و در نزدیکی زیارتگاه خواجه خضر،‌ بنایی به نام خانقاه ابوسعید ابوالخیر قرار دارد. بالای این کوه هم قلعه‌ای مشهور به قلعه دختر قرار دارد که البته در حال تخریب است. در ساخت بنا از مصالح سنگ و آجر چهارگوش و خشت استفاده شده است. در محوطه این بنا سکویی قرار دارد که از سنگ مرمر است و به احتمال زیاد محل درس و مراسم مذهبی شاگردان بوده است. بر اساس تحقیقات، این خانقاه قبل از حیات صوفی معروف کرمانی، شاه نعمت‌الله ولی  ساخته شده و مرکز عرفان و تصوف و چله‌نشینی بوده است. همچنین عده از کارشناسان با توجه به بقایای باقی مانده از ساختمان خانقاه معتقد هستند مدرسه‌ای ویژه تعالیم عارفانه و تصوف در کنار خانقاه وجود داشته است. بعد از ابوسعید ابوالخیر این مکان محل ریاضیت و چله‌نشینی‌های عارفان بزرگی چون «شاه نعمت‌الله ولی» و «شیخ برهان‌الدین» بوده است.

اولین خانقاه استان کرمان

بعضی‌ها بر این باور هستند که بنیان‌گذار خانقاه ابوسعید ابوالخیر بوده است، اما در حقیقت خانقاه پیش از ابوسعید هم وجود داشته و او فقط تغییراتی در آن ایجاد کرده است. اولین بنای خانقاه در کوهبنان در نیمه دوم قرن دوم هجری قمری توسط خان کوهبنان به نام «ترسا» و به دست معماری به نام «ابوهشام کوفی» ساخته شده است. این‌که خانقاه با نام ابوسعید شناخته می‌شود، به این دلیل است که خانقاه ابوسعید کوهبنان مرکز تجمع دراویش و مریدان او بوده است. در روایت‌ها آماده است که شیخ ابوسعید بسیار مهمان‌نواز و بخشنده بوده است. رسم او در مهمان‌نوازی به حدی بوده که تا مهمانی با او همراه نمی‌شد، خود او نیز غذا نمی‌خورد.

خانقاه شیخ ابوسعید ابوالخیر از جاهای دیدنی کوهبنان به شمار می‌رود و نخستین و قدیمی‌ترین مدرسه عرفان اسلامی در کرمان است. قدمت این بنا به دوره سلجوقی برمی‌گردد. بنایی بسیار زیبا با مصالحی از سنگ و ساروج که بعضی از قسمت‌های آن با آجر تزیین شده است. گچ‌بری‌ها و نقاشی‌های به جا مانده در محراب ايوان اصلی و اتاق‌های ضلع شمالی خانقاه، نشان از دوره‌های تاريخی بيش از ۵۰۰ سال دارد.

خانقاه شیخ ابوسعید ابوالخیر قبل از بازسازی

در وسط بنای خانقاه سکویی مربعی شکل به ارتفاع ۵۰ سانتی‌متر و اضلاع هشت متری قرار دارد. در سه ضلع این بنا اتاق‌هایی وجود دارد که در تعدادی از آن‌ها محراب‌های گچی با تزیینات مشجر و برجسته وجود دارد. این گچ‌بری‌ها تا به حال چند بار توسط شهرداری کوهبنان و اداره میراث فرهنگی استان کرمان بازسازی شده است.

به این خانقاه،‌ مقبره خانقانه ابوسعید ابوخیر هم می‌گویند؛ البته نه به این منظور که خود ابوسعید ابوالخیر در آن دفن باشد. مردم معتقدند که در این بنا بسیاری از مشاهیر، عرفا، علما و شعرای مرید ابوسعید دفن شده‌اند، که این محل از قداست ویژه‌ای برای مردم کوهبنان برخوردار است. این قبرستان درگذشته سنگ‌ قبرهای تاریخی هم داشت که در گذر زمان تخریب شده و امروز اثری از آن وجود ندارد.

آرامگاه ابوسعید ابوالخیر در شهر میهنه ترکمنستان

آرامگاه ابوسعید ابوالخیر در کشور ترکمنستان در ۱۳۰ کیلومتری جنوب شرقی این کشور و در حدود ۲۰ کیلومتری با مرز ایران واقع شده ‌است. این بنای تاریخی در آن سوی دامنه‌ی رشته‌کوه‌ هزار مسجد خراسان و در بیابانی بزرگ در استان آخال، شهرستان قهقهه، ۵ کیلومتری شمال شرق شهرک میهنه در کشور ترکمنستان قرار دارد.

اولین بار پس از درگذشت ابوالسعید، آرامگاهی به سبک بناهای تاریخی دوران سلجوقی و اسلامی توسط پادشاهان این سلسله در ۵۲۳ هجری قمری روی قبر او ساخته شد. این بنا تاکنون پا برجا است و توسط دولت ترکمنستان به‌عنوان یک اثر تاریخی و فرهنگی به ثبت رسیده است. سازمان میراث فرهنگ ایران نیز برای مرمت و نگه‌داری آن به دولت ترکمنستان اعلام همکاری کرده است.

مقبره ابوسعید ابوالخیر ترکمنستان

آرمگاه ابوسعید ابوالخیر در ترکمنستان مستطیل شکل با اضلاع ۳٫۱۰ متر در ۵٫۱۰ متر است. ضخامت دیوار عمارت ۵٫۲ تا ۳ متر است و از درون آن‌ها راهروهایی می‌گذرد. آجرهای بکار رفته در بنا نیز به ابعاد ۵٫۲۲ در ۵٫۲۴ سانتی‌متر است.

بنای بیرونی آرامگاه ابوسعید ابوالخیر به دلیل گلی بودن در حال فرو ریختن است. ترکمن‌ها علاقه‌ی ویژه‌ای به ابوسعید ابوالخیر دارند که بین آن‌ها به «منه بابا» مشهور است.مقبره ابوسعید ابوالخیر ترکمنستان میهنه

آثار شیخ ابوسعید

کتاب‌هایی که برپایهٔ سخنان بوسعید گردآوری شده‌است عبارتند از:

اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابی سعید تألیف محمدبن منور بن ابی سعد بن ابی ظاهر بن ابی سعید از نوادگان وی

رساله حالات و سخنان شیخ ابوسعید گردآورنده: ابوروح لطف‌الله نوه ابوسعید

سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید در فرهنگ شرق زمین شبیه سقراط است. گرچه عملاً در گردآوری معارف صوفیه اثر جداگانه‌ای به جای نگذاشته‌است با این وجود در همه جا نام و سخن او هست. چندین کتاب از سخنان وی به وسیله دیگران نگارش یافته و دو سه نامه سودمند مهم که به ابن سینا فیلسوف نامدار زمان خود نوشته‌است از او بر جا مانده‌است.

به رغم اینکه وی در معارف صوفیه اثری مهمی تألیف نکرده‌است اما از شواهد و قرائن برمی‌آید که در ذهن ابوسعید، یک جهان‌بینی عرفانی، به صورت کل و منظم وجود دارد.

بازدید مجازی از خانقاه شیخ ابوسعید ابوالخیر کوهبنان

بازدید از فضای داخلی خانقاه (کلیک کنید)


بازدید از فضای بیرونی خانقاه (کلیک کنید) 


 

منابع:

-کتاب تاریخ فرهنگ محلی کوهبنان نوشته فاطمه بیگم روح الامینی

-وب سایت کجارو

-خبرگزاری فارس

]]>
https://kohbaanan.ir/%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%82%d8%a7%d9%87-%d8%b4%db%8c%d8%ae-%d8%a7%d8%a8%d9%88%d8%b3%d8%b9%db%8c%d8%af-%d8%a7%d8%a8%d9%88%d8%a7%d9%84%d8%ae%db%8c%d8%b1-%d8%a7%d9%88%d9%84%db%8c%d9%86-%d8%ae%d8%a7%d9%86/feed/ 0
شاه نعمت الله ولی کوهبنانی https://kohbaanan.ir/%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d9%86%d8%b9%d9%85%d8%aa-%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d9%88%d9%84%db%8c-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/ https://kohbaanan.ir/%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d9%86%d8%b9%d9%85%d8%aa-%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d9%88%d9%84%db%8c-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/#respond Sun, 15 Aug 2021 05:00:19 +0000 https://kohbaanan.ir/?p=499 عارف و شاعر معروف قرن هشتم و اوایل قرن نهم هجری ایران كه عده ای محل تولد او را حلب و عده ای كوهبنان دانسته اند. ولی آن چه مسلم است این كه مدت ها در کوهبنان می زیسته است و خود در این باره گفته است:« صورتم در كوهبنان و معنیم در كوه قاف                                              صوفیان صاف را خوش مرحبایی می زنم»

معصوم علی شاه در كتاب طرائق الحقایق می نویسد : «زمانی كه شاه نعمت الله ولی در كوهبنان بود به مزار شیخ برهان الدین می رفت و…».

شاه نعمت الله ولی قدس سره از اقطاب بزرگوارو عرفای مشهور قرن 8 و 9 هجری ست كه چراغ تصوف اسلامی را در عصر خویش فروغ تازه ای بخشید . شاه نعمت الله ولی در روز دوشنبه چهارم ربیع الاول 731 ه. ق در شهر جلب متولد شد . والد ماجدش جناب میرعبدالله از بزرگان قوم عرب و مرشدان وقت بود و مادرش از خوانین شبانكاره فارس . نسبت ایشان به 19 واسطه به حضرت رسول (ص) می رسد چنان كه خود او می فرماید:

نوزدهم جد من رسول خداست                         آشكار است نیست پنهانی(1)

1) كتاب: كلیات اشعار شاه نعمت الله ولی، مصحح: دكتر جواد نوربخش، ناشر: خانقاه نعمت اللهی تهران – اردیبهشت 69 ش

بیش از صد سال از عمر پرثمر سید نورالدین نعمت الله كوهبنانی كرمانی هم زمان با دوران غنای فرهنگی و هنری عصر تیموری و آغاز عهد صفوی است كه طلیعه حیات تازه سیاسی نعمت الله توأم با تحصیل علوم زمان مخصوصاً علوم ادبی، دینی و اصول عرفان بوده و گذشته از وجهه ای كه شاه نعمت الله ولی در دوران گوركانیان یافته به یقین هیچ یك از عرفای آن زمان به دست نیاورده اند . كرامات زیاد، تربیت مریدان و شاگردان بی شمار، تألیف و ترجمه رسالات فراوان و سرودن هزاران بیت شعر عرفانی، از او شخصیتی ممتاز و منحصر به فرد ساخته است.

گر به قدر همتش سازی سرایی مختصر                                                           چهار دیواری به هفت اقلیم در باید كشید

نعمت الله را اگر خواهی كه مهمانی كنی                                                            سفره ای گردجهان سر تا به سر باید كشید

یكی از كرامات شاه نعمت الله ولی این بوده كه گفته اند لقمه حرام از گلوی سید پایین نمی رود . امیر تیمور برای آزمایش این امر، خان سالار خود را امر نمود كه از ممر حرام طبخی برای سید ترتیب دهند. خان سالار به درب دروازه رفته می بیند پیر زنی، بره ای به همراه دارد به زور و ستم از او می گیرد و با همین بره طعامی ترتیب می دهد و در حضور امیر به خدمت سید می آورد و سید تناول می كند. امیر میپرسد حلال بود یا حرام . گفت بر من حلال و بر شما حرام، امیر با غضب جریان به دست آوردن بره را میپرسد تا حقیقت بر او معلوم شود . در همین موقع پیرزن برای شكایت و داوری از سرقت برهاش نزد امیر میآید و میگوید پسرم به سرخس رفته بود و من از سلامتی او نگران بودم شنیدم كه نعمت الله به هرات آمده نذر كردم اگرپسرم به سلامت باز آید این بره را به جهت سید ببرم.

اگر گنجی طلب داری كه در ویرانه ای یابی                                                         بیا و نعمت الله را به شهر كوهبنان بنگر

جناب شاه از دوران كودكی استعدادی شگفت انگیز برای درك معارف و كشف معانی داشته چنانچه در همان دوران قرآن را حفظ كرده بود:

مرا علی كه اندر سینه دادند                                                                      یقین می دان كه آن درسی ندادند

به سه حالی مرا گردید معلوم                                                                     كه تیغ چله را درسی ندادند

شاه نعمت الله ولی مسافرت های زیادی در جستجوی شیخ خود كرد تا سرانجام خدمت شیخ عبدالله یافعی در یكی از مساجد مكه معظمه رسید و در اولین ملاقات خود را قطره ای و شیخ را دریایی دید.

شاه نعمت الله ولی هفت سال مرشد خود شیخ عبدالله یافعی را خدمت كرد و از محضرش كسب فیض نمود و از بركت انفاس او از شاگردی به استادی و از مریدی به مرادی رسید و پس از جناب شاه بود كه این سلسله از معروفیه به نعمت الهی معروف گردید.

پس از ترخیص از محضر جناب شیخ عبدالله یافعی دومین دوره سفر طولانی شاه نعمت الله ولی به ممالك مختلف آغاز گردید. لیكن این بار نه به عنوان طالبی تشنه لب كه برای یافتن انسانی كامل طریق می كند، بلكه به عنوان مرشد كامل و قطب وقت هر كجا تشنه لبی می یافتند از بركت انفاس خویش سیراب می كردند و طالبان را دستگیری می فرمودند و درد عاشقان حقّ را تسكین می بخشیدند. مسافرت های جناب شاه ابتدا به مصر، پس از آن به ماوراء النهر و مدتی در شهر سبزوار نزدیك سمرقند ساكن شدند و قبل از آن كه اسباب نگرانی بیهوده او فراهم شود ، جناب شاه مصلحت در آن دید كه از شهر سبزوار عزیمت كرده به هرات سفر كند.

در هرات با نوه جناب میرحسینی هروی ازدواج كرد و ثمره این ازدواج برهان الدین خلیل الله (متولد755) بود كه پس از شاه به مقام قطبیت سلسله نعمت الله رسید و عمر معنوی پدر و پیر خود را جاویدان ساخت.

جناب شاه از هرات به مشهد سفر كردند و مدتی در تفت یزد رحل اقامت افكندند و سرانجام در كوهبنان سكنی گزیدند و پس از مدتی به كرمان و از آن جا به ماهان رفتند.و حدود 25 سال آخرعمر خویش را گاه در كرمان و گاه در ماهان سپری كردند.

شهرت شاه نعمت الله ولی به اقصی نقاط ایران و هندوستان رسید و احمدشاه بهمن از دكن تقاضا كرد كه شاه به هندوستان سفر كند و ایشان نواده خویش را به هندوستان فرستاد تا مقدمات انتقال سلسله شاه نعمت اللهی و مسافرت شاه خلیل الله به دكن فراهم آید.

جناب سید قریب صد سال زندگی كرد و سرانجام در روز پنج شنبه 23 ماه رجب 832 ق. و بقولی 834 ه .ق كران خرقه تهی كرد و جنازه اش به وسیله خلفا و خادمان و درویشان و اكابر شهر تا ماهان دوش به دوش حمل و در آن جا به خاك سپرده شد.

غزلی در این باره سروده شده كه اینك به آن می پردازیم:

اگر سودای ما داری، ز سودای جهان بگذر                                        وگر ما را هوا داری، ز سود و از زیان بگذر

خیال این و آن بگذار اگر ما را طلب داری                                         چه بندی نقشِ بی حاصل بیا از این و آن بگذر

خرابات است وما سرمست وساقی جام می بردست                      اگر می نوشیش بستان و گرنه خوش روان بگذر

حیات طیبه جویی زمانی همدم ما شو                                        بهشت جاودان خواهی به بزم عاشقان بگذر

بیا گر عشق می بازی كه ما معشوق یارانیم                                      برو گرعاشق مایی رها كن دل، زجان بگذر

در آب دیده ی ما جو خیال آن كه می دانی                                            قدم بر دیده ی ما نه ز بحر بیكران بگذر

اگر گنجی طلبكاری كه در ویرانه ای یابی                                             بیا و نعمت الله را به شهر كوبنان بگذر

تصویر شاه نعمت الله کوهبنانی

تصویر شاه نعمت الله کوهبنانی

مسافرت شاه نعمت الله ولی به كوهبنان و ولادت سیدخلیل االله در آن سامان

شاه نعمت الله ولی بعد از آن كه در شهر هرات نوه دختری میرحسین هروی را به عقد نكاح درآورد به سوی كوهبنان كرمان عزیمت كرد و مدتی در آن جا اقامت گزید و در تاریخ 775 ه.ق یگانه فرزند او سید برهان الدین خلیل االله در همان دیار قدم به عرصه وجود نهاد.

عبدالعزیز واعظی در این باره چنین نوشته است: «… بعد مدتی چند از شهر هرات انتقال فرموده ظل بارگاه شیخوخیت و سایه سایبان سجاده گاه قطبیت در شهر كوهبنان انداختند … و مسكن ساختند، آن جا بندگی سلاله پاك علامه چالاك ، بحر معانی ، نعان ثانی ، سلطان شرفا، برهان عرفا … مخدوم زاده ، زبده خانواده ، میرزا خلیل االله سلمه االله تعالی متولد شدند، چنانچه حضرت معلاء امیر مولود، نامه بندگی امیر را تصنیف كرده اند، این است:

از قضای خدا[ ی ] عزو جل                                                  حی قیوم قادر سبحان

نیم ساعت گذشته بود از روز                                                 روز آدینه در مه شعبان

یازدهم بود ماه [ و ] وقت شریف                                            ماه در حوت و مهردر میزان

پنج و هفتاد و هفتصد از سال                                              رفته در كوهبنان كه ناگاهان

میربرهان دین خلیل االله                                                      آمد از غیب بنده را مهمان

خیرمقدم برآمد از عالم                                                       مرحبایی شنودم از یاران

كسب او باد علم ربانی                                                      حاصلش باد عمر جاویدان…»

 

 عبدالرزاق كرمانی هم در این باب چنین آورده:

«… بعد از آن (ازدواج درشهرهرات) به جانب دارالامان كرمان ، حماها االله عن نوائب الزمان میل فرمودند و اول ظل همایون بر مفارق اهل كوهبنان ، كه از بلوكات معتبر كرمان و ممتاز به كثرت اثمار از سایر آن دیار است، انداخته و حضرت (مرتضای) ممالك الاسلام مقتدای طوایف الانام، صاحب الحكم … و الداین و الجاه سید برهان الدین خلیل االله در كوهبنان متولد شده…».

مسافرت های شاه نعمت الله ولی پس از اقامت در كوهبنان و حوادث زندگی او از سنه 775 ه.ق بعد از فحوای كلام عبدالرزاق كرمانی و ملامحمد مفید مستوفی بافقی چنین برمی آید كه شاه ولی دركوهبنان نیز مانند دیگر بلاد، به رسم معهود و سنت مألوف ، به عبادت و ریاضت می پرداخته و غالباً به نواحی كوهستانی كه برای این منظور مناسب و از ازدحام خلایق دور بوده [ تخت شاه نعمت االله بلندترین نقطه كوه داودان ] می رفته است.

عبدالرزاق كرمانی در اشاره به همین معنی نوشته : « … در ایام اقامت كوبنان، حضرت مقدسه به مزار شیخ برهان الدین فرمودندی و چون به دروازه االله اكبر كوبنان رسیدندی گاهی نعل برهنه ساختندی …و به كوهی كه نزدیك است به مزار (كوه خانقاه) بالا می رفته اند و محلی معین هست كه به طریق تبرك مخلصان روند و نماز (گزارند) و توجه كنند بنابر آن كه حضرت مقدسه آن موضع را ممتاز ساخته در آنجا بسیار می بوده اند و آن را «تخت امیر» (تخت لطیفی ) گفتندی و خلوت امیر در ظهر خانه خاصه حضرت مقدسه است در كوبنان …»

باید دانست كه شاه نعمت الله ولی در همان حالی كه به عبادت و ریاضت اشتغال داشت از نشر و اشاعه تعالیم عرفانی و ارشاد و هدایت مردم غفلت نمی ورزید، چنان كه در مدت توقف در كوهبنان ، بنا به همین شیوه خاص صوفیانه، بساط ارشاد و هدایت گسترد و به تعلیم و تربیت خلق پرداخت . طالبان و مسترشدان هم از اطراف و اكناف به جهت كسب فضایل و كمالات به حضورش می شتافتند و برای حل دقایق و مشكلات معنوی و درك اسرار و لطایف عرفانی از وی استمداد میكردند.

صاحب جامع مفیدی به نقل از رساله سوانح الایام فی مشاهدات الاعوام تالیف مولانا صنع االله نعمت الهی در این باب چنین آورده است: «… در كوبنان بسی درویشان از اطراف بلاد ایران به مقصد ملازمت آن هادی روح ملكوت آمده، دست مریدی در دامن متعابعتش زده، حلقه فرمانبرداری در گوش جان كشیدند از آن جمله (عمادالدین) علی و سید نظام الدین احمد كه مدرس و فقیه شیراز بودند. از شیراز به خدمت آن حضرت آمده التماس بیعت و تلقین ذكر نمودند…»

عبدالرزاق كرمانی همین مطلب را قریب دو قرن پیش از مؤلف جامع مفیدی چنین بیان كرده : «… از جمله مشاهیر خلفا، حضرت سیدالمحدثین و سند المفسرین ، سید حاجی نظام احمد شیرازی است كه اكثر ایام به صیام و لیالی به قیام گذرانیده و به درس حدیث و تفسیر و تذكیر و هدایت طالبان و بندگان حق اشتغال داشته و به جمع بین حقایق التفسیر و دقایق التاویل متوجه بوده ، در كوبنان با برادر بزرگ خود سید عمادالدین علی به خدمت حضرت مقدسه رفته … حضرت سیدنظام الدین احمد می فرموده اند كه : اشكالی چند عظیم در بعضی مسایل توحید و معارف تصوف بود و مكنون خاطر آن كه هر وقت مجال شود، استفسار و استكشاف نماییم

وقتی رساله ای از مصنفات خویش و ظاهراً رساله رموزات دادند كه این را مطالعه كن، چون امعان نظر در آن نمودم ، تمامی مشكلات من حل شد . … و دیگر می فرمودند كه : من و برادرم متردد بودیم كه آیا حواله هر یكی چه و به كجا باشد؟ فرمودند : حواله تو به شیراز است و حواله او به هند و همچنان شد . پس هر دو بیعت كردند و ارادت نمودند و توبه و تلقین ذكر به كیفیتی كه مذكور و مسطور می گردد فرا گرفتند.(2)

2)دكتر حمید فرزام ، تحقیق در احوال و نقد آثار و افكار نعمت االله ولی ، ص 92

در جای دیگر نوشته : «… حضرت معارف دستگاه … خواجه صاین المله والدین علی (تركه اصفهانی) با حضرت زیده الكاملین … مولانا شرف الدین علی (یزدی) در خطه كوبنان به صحبت با كرامت ارشاد افادت شاه نورالدین نعمت االله رسیده اند و بعد از بسط بساط انبساط و ارادت معاودت نموده اند …»

از آن چه به شرح گفته آمد معلوم گردید كه در مدت اقامت شاه ولی در كوبنان، طالبان حقیقت از هر صنف و جماعت برای كسب فیض و معرفت به محضر وی روی می آوردند و پس از فراگرفتن آداب تصوف و طی مراحل سیر و سلوك به شهر و دیار خود مراجعت می كردند . یا به جهت ارشاد و هدایت خلایق به امر و اجاره مرشد كامل مكمل به بلاد اطراف می رفتند …

جهت رعایت ایجاز به نقل غزلی كه در كوبنان در همین باره سروده، می پردازیم و اینك غزل مزبور:

اگر سوداری ماداری، زسودای جهان بگذر                                  وگر ما را هواداری، زسود و از زیان بگذر

خیال این و آن بگذار اگر ما را طلب داری                                 چه بندی نقش بی حاصل بیا از این و آن بگذر

خرابات است و ما سرمست و ساقی جام می بردست                       اگر می نوشیش بستان و گرنه خوش روان بگذر

حیات طیبه جویی زمانی همدم ما شو                                        بهشت جاودان خواهی به بزم عاشقان بگذر

بیا گر عشق می بازی كه ما معشوق یارانیم                                 برو گر عاشق مایی رهاكن دل، زجان بگذر

در آب دیده ما جو خیال آن كه می دانی                                     قدم بر دیده ما نه زبحر بیكران بگذر

اگر گنجی طلبكاری كه در ویرانه ای یابی                                   بیا و نعمت االله را به شهر كوبنان بگذر

خانقاه و خانقاه نشینی مدت ها از رونق خاصی برخوردار بود و كم كم از رونق افتاد . تا حدود سال 1330 ه.ش دست كم اكثر روزها مجالس وعظی در خانقاه تشكیل می شد و آخرین نفری كه كم و بیش خانقاه را باز نگه می داشت حاج درویش پارسا بود. ( متوفی 1337 ه.ش)

آرامگاه شاه نعمت الله ولی کوهبنانی:

آرامگاه یا آستانهٔ شاه نعمت‌ الله ولی بنایی مربوط به دوره تیموری است که در شهر ماهان در استان کرمان جای گرفته‌است. این اثر در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شمارهٔ ثبت ۱۳۲ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌ است. اولین بنا که گنبد خانه می‌باشد در سال ۸۴۰ قمری و در زمان شاهرخ تیموری و آخرین توسعه آن در سال ۱۳۸۴ هجری قمری بوده‌ است، مساحت این آرامگاه ۳۵٬۰۰۰ مترمربع است.

آرامگاه شاه نعمت الله ولی ماهان

معماری:

این بنا که امروزه ۳۲۰۰۰ مترمربع مساحت دارد، در آغاز به شکل یک تک بنا با گنبدی بلند بر فراز فضایی چهار گوش درون باغ بزرگی بوده که در دوره‌های بعدی بناهای دیگری در کنار آن ساخته شده‌است. عمارت تاریخی مرقد شاه نعمت‌الله ولی، صحن‌ها و رواق‌های پیرامون آن نزدیک به شش هزار متر مربع گستردگی دارد. این عمارت آمیخته‌ای هنر معماری شش سده اخیر است.

آرامگاه در آغاز یک تک بنا در میان باغی پهناور بود و در نمای بیرونی خود از تزئینات نماسازی و کاشیکاری بهره‌مند بوده‌است. هم اینک نیز بخشی از این نماسازی با کاشیکاری معرق و زیبا با نقش اسلیمی و رنگهای لاجوردی، فیروزه‌ای، سفید و زرین در سر در باختری مقبره دیده می‌شود. دو گلدسته بلند، رواق شاه عباسی و دارالحفاظ، سردر محمد شاهی، صحن وکیلی، صحن اتابکی و صحن میرداماد از دیگر بخش‌های آرامگاه شاه نعمت‌الله ولی هستند.

نمای بیرونی

بنا و باغ آرامگاه از دو طرف به خیابان منتهی می‌شود. در جاده عمومی که در گذشته از میان شهر عبور می‌کرده جلوخان وسیعی در سمت چپ دیده می‌شود. این جلوخان به شکل نیم دایره است و نزدیک به ۳ متر از کف جاده ارتفاع دارد. این جاده در واقع رودخانه قصبه و یا گذرگاه دو رودخانه است و برای جلوگیری از خطر رودخانه این جلوخان مرتفع را ساخته‌اند. در وسط این جلوخان حوضی دیده می‌شود و درخت چنار کهنسالی نیز در سمپ چپ جلوخان قرار دارد که از خطر سیل سال ۱۳۱۱ این شهر نیز جان به دربرده است. دو طرف رودخانه یا همان جاده به دیوار مزار و دیوار خانه متصدی محدود می‌شوند. این قسمت‌ها را به وسیله دو طاق نما مسدود کرده‌اند؛ بنابراین آب از سردر داخل فضا می‌شده و تا ۱ متر در آن بالا می‌آمده‌است. در گذشته فشار آب طاق نما را کنده ولی صدمه ای به مزار نرسیده‌است.

بر جلوخان دو مناره مرتفع دیده می‌شود که در زمان محمد شاه قاجار و پس از او ساخته شده‌اند و از بلندترین مناره‌های مساجد ایران به‌شمار می‌روند. سه حیاط و ساختمان‌های اطراف شمای کلی آرامگاه را تشکیل می‌دهند. هر یک از حیاط‌ها یک حوض و تعدادی درخت دارد.

آرامگاه شاه نعمت الله ولی ماهان

بقعه

این بقعه توسط چهار خواهر به نام های مینا، ارزو، فرشته و فریبا ساخته شده است، که طراح اصلی ان “مینا” است. در این‌جا سنگ قبر از مرمری قرار دارد که روی آن آیه تطهیر و اطراف آن نام دوازده امام نگاشته شده‌است. در سویه جنوب غربی رواق پشت حرم فضای کوچکی قرار دارد که نعمت‌الله ولی دست کم یک چله (چهل شبانه روز) را در آن سپری کرده و در این مدت به پرستش و نیایش و عبادت می‌پرداخته و این مکان احتمالاً پیش از عصر صفویه ساخته شده که در زمان احداث رواق آن را حفظ نموده‌اند.

چله خانه

در جنوب غربی بقعه و در عرض تالار بزرگ از سمت در ورودی به سوی گنبدخانه، اتاقی بسیار کوچک با طاق کوتاه دیده می‌شود که می‌گویند روزگاری چله خانه شاه نعمت‌الله بوده‌است. شواهد موجود ساخت این بنا را به پیش از عصر صفویه نسبت می‌دهند و گویی در ساخت و سازهای بعدی آن را به خوبی حفظ کرده‌اند. گوناگونی رنگ‌های به کار رفته در تزیینات نشانه‌هایی از دوران پس از تیموریان را دارند.

البته برخی هم بر این باورند که این قسمت باقی مانده بنایی است که به مرور زمان به رواق الحاق شده‌است. این بنا از قدیمی‌ترین بخش‌های مجموعه به‌شمار می‌رود و سقف آن به شکل کلاه صوفیان و دارای ۱۲ ترک است. بر روی در و دیوار این قسمت، آیات، احادیث و اشعاری به رنگ‌های سفید و آبی و قرمز با این مضامین دیده می‌شود: اشعاری در وصف جایگاه حضرت علی و ائمه (ع)، وصف شاه نعمت‌الله ولی و توصیف شهر ماهان.

آرامگاه شاه نعمت الله ولی ماهان

رواق شاه عباسی (دارالحفاظ)

بنای دارالحفاظ از قسمت‌های قابل توجه این مجموعه است که قدمت ساختمان آن بر اساس کتیبه موجود به زمان شاه عباس اول بازمی‌گردد و به همین مناسبت به رواق شاه عباسی شهرت دارد. این رواق در زمان حکومت بیک تاش خان ساخته شده و طول آن ۳۳، عرض آن ۹۹ و ارتفاع آن ۱۴ متر است.

در ضلع جنوب شرقی این بنا دو سنگ قبر صندوقی شکل به چشم می‌خورد که یکی به آغاخاتون (همسر خلیل بیک افشار) و دیگری به بیک تاش (فرزند ولی خان) تعلق دارد. می‌گویند درهای این مقبره کاری از علیشاه نجار هستند.

دو در ورودی داخل دارالحفاظ وجود دارد که یکی به حرم و دیگری به صحن شاه عباسی (میرداماد) راه دارد. بر بدنه شمالی سردر ورودی حرم، داخل رواق شاه عباسی، سنگ زیبایی مزین به نام دوازده امام قرار دارد که شخصی به نام قطب الدین آن را نذر سید کرده‌است.

بر بالای این مدخل کتیبه ای به خط ثلث سفید بر زمینه لاجوردی دیده می‌شود که نام احمد شاه و تاریخ ساختمان حرم را در خود دارد. این کتیبه به این صورت خوانده می‌شود: شهاب الملک و الدنیا و الدین… احمدشاه ابوالمفازی و تاریخ اتمام ۸۴۰ ه‍.ق کتیبه دیگری نیز در این قسمت وجود دارد که شامل اشعار عارفانه ای در مدح شاه و به خط نستعلیق سفید بر زمینه کاشی‌های آبی است.

بر بالای طاق ورودی و دور تا دور رواق کتیبه گچ بری شده و زیبایی به خط ثلث بر زمینه زرد رنگ جلب توجه می‌کند که آیاتی از سوره توبه را دربردارد. این آیات سعی در تأکید بر این مفاهیم دارند: لزوم امر به معروف و نهی از منکر، به جای آوردن فرمان‌های خداوند، برپایی نماز، تحقق وعده الهی به مؤمنان، ستیز با کفار و منافقان و توبه از گناهان.

آرامگاه شاه نعمت الله ولی ماهان

صحن میرداماد (شاه عباسی)

در پشت بنای دارالحفاظ صحن دلباز و مصفای میرداماد قرار دارد. ابعاد این صحن ۲۴ در ۳۱٫۵ متر است و حوضی مرمری به نام کوثر با ابعاد ۵٫۶ در ۳ متر در میان آن قرار دارد که متعلق به دوران شاه عباس اول است. صحن میرداماد به صحن شاه عباسی نیز شهرت دارد و در زمان ناصرالدین شاه قاجار بازسازی شده‌است. در شرق این صحن سردر مقرنس کاری شده دارالحفاظ خودنمایی می‌کند که روی آن شعری به خط ثلث سفید بر زمینه آبی دیده می‌شود. بانی این صحن بکتاش خان – حاکم صفویان در بغداد- و معمارش استاد کمال الدین حسین بود.

صحن وکیل الملک

صحن وکیل‌الملک از یادگارهای محمد اسماعیل خان نوری وکیل الملک حاکم کرمان است.

صحن حسینیه

این صحن مناره‌هایی بلند دارد که ارتفاع آنها ۴۲ متر عنوان شده‌است. زمان ساخت این صحن به دوره محمدشاه قاجار بازمی‌گردد و بانی ساخت آن عبدالحمید میرزا -شاهزاده قاجار و حاکم کرمان- و معمار آن شخصی به نام استادرضا بود. در ضلع غربی این صحن فضای وسیعی با ابعاد ۲۳ در ۴۵٫۷ متر وجود دارد. سردری چشم نواز با دو مناره آجری مزین به کاشی کاری، مقرنس کاری و خطوط بنایی بخش‌های تماشایی این صحن اند و ایوان‌ها و تعدادی اتاق نیز گرداگرد آن شکل گرفته‌اند. این صحن به وسیله یک پل به خانه بیگلر بیگی (مشهور به خانه متولی باشی) ارتباط داشته که در جریان سیل سال ۱۳۱۱ ه‍.ق از بین رفته‌است. به همین دلیل برخی این صحن را با عنوان بیگلربیگی نیز می‌شناسند. خانه مذکور بین سال‌های ۱۲۵۰ و ۱۲۶۰ هجری قمری در زمان حکومت محمد شاه قاجار ساخته شده‌است و از سال ۱۳۹۲ به عنوان هتل مورد استفاده قرار می‌گیرد.

آرامگاه شاه نعمت الله ولی ماهان

صحن اتابکی

صحن اتابکی در زمان علی اصغر خان اتابک صدراعظم ناصرالدین شاه و با وجوه اهدایی او تازه‌ترین صحنی است که بنا نهاده شده‌است.ورودی امروزی آن از سمت شرق است که به صحن اتابکی و از آنجا به صحن وکیل الملکی که به رواق‌های دوره قاجاریه و گنبدخانه و رواق شاه عباسی و صحن حسینیه دسترسی دارد منتهی می‌گردد.

مناره‌ها

چهار مناره کاشی کاری شده در برگیرنده کتیبه‌های شیعی هستند. پیش از مرمت برای تزیین دور تا دور مناره هشت ضلعی از کلمه علی (ع) استفاده شده بود؛ اما کتیبه‌های امروزی کمی با گذشته تفاوت دارند. در بخش بالایی هر سمت از مناره کلمه «الله» دیده می‌شود و قسمت اول شهادتین «لا اله الا الله» در زیر آن تکرار شده‌است. کلمه «علی» نیز چهار بار به صورت الگوی در هم پیچیده نوشته شده‌است. تکرار این شیوه در دور تا دور هشت ضلعی جلوه جالب توجهی دارد. در اینجا تلفیق ستایش الله و تحسین علی (ع) را شاهد هستیم و از چیدمان کتیبه این گونه برداشت می‌شود که هر کس به علی ایمان بیاورد به عشق خدا می‌رسد.

کاروانسرا

کاروانسرایی در کنار ضلع غربی آستانه قرار دارد که مربوط به دوران قاجار بوده‌است. این کاروانسرا که ورودی آن در جهت شمال است شاه نشین و صحن و حجره‌هایی را در خود دارد.

پس از زمین لرزه ۱۳۶۰ کرمان بخشی از قسمت بالایی گنبد آستانه فرو ریخت و شکاف‌هایی در آن پدیدار شد که توسط سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمان بازسازی شد.

این مجموعه طی شش قرن بنا شده و تداوم معماری ایران را در شش قرن گذشته و به صورت زیبایی به تماشا گذارده‌است. عناصر تزئینی مجموعه شامل کاشیکاری، کاربندی، مقرنس، گچبری و نقاشی است

آرامگاه شاه نعمت الله ولی ماهان

معماران

بیشترین توسعه این مجموعه در دوران قاجاریه انجام شده‌است. معماران آن استاد کمال الدین حسین و بانی آن بکتاش خان (رواق و صحن میرداماد)، استاد رضاً و بانی آن عبدالحمید میرزاً (صحن حسینیه) هستند. صحن وکیل الملکی و رواق‌ها به دستور وکیل‌الملک اول و دوم در سال‌های ۱۲۸۵ ه‍.ق بنا گردیده است.

 

منابع:

-کتاب تاریخ فرهنگ محلی کوهبنان نوشته فاطمه بیگم روح الامینی

ویکی پدیا

]]>
https://kohbaanan.ir/%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d9%86%d8%b9%d9%85%d8%aa-%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d9%88%d9%84%db%8c-%da%a9%d9%88%d9%87%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/feed/ 0